بهزاد حسین عباسی مدرس هوش مصنوعی

تدریس سخنران استاد مدرس کلاس دوره حضوری آنلاین هوش مصنوعی

بهزاد حسین عباسی مدرس هوش مصنوعی

تدریس سخنران استاد مدرس کلاس دوره حضوری آنلاین هوش مصنوعی

بهزاد حسین عباسی مدرس هوش مصنوعی

تدریس سخنران استاد مدرس کلاس دوره حضوری آنلاین هوش مصنوعی

۲۷
ارديبهشت

امسال، سال رونق بازاریابی ویدئویی است

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

“به خوانندگان خود چیزی نگوئید، همه چیز را به آنها نشان دهید.” – ارنست همینگوی (برنده جایزه پولیتزر در سال 1953 و برنده نوبل ادبیات در سال 1954)

این نکته شاید ساده ترین، اما قدرتمندترین درسی است که یک تولید کننده محتوا می تواند در کار خود یاد بگیرد و اجرا کند، خصوصا از آنجایی که امروزه بازاریابی ویدئویی اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده و برندها اغلب سعی در تمرکز بر تولید محتوایی دارند که سعی در ارائه داستانی به مخاطب دارند.

 

البته خوشبختانه امروزه تعداد اندکی از بازاریابان ارزش استفاده از ویدئو برای انتقال محتوا را درک کرده و می دانند که ویدئو شکلی کامل و بدون اشکال از محتوا است که به آنها اجازه می دهد تا مفهوم خودشان را در قالبی قابل یادآوری برای مخاطب و همچنین قابل اندازه گیری بازخورد برای بازاریاب ارائه کنند و از این طریق اقدام به جلب توجه مخاطب بیش از شکل دیگری از روش های ارائه محتوا کنند.

 

مسئله جلب توجه مخاطب در دنیای امروز که پر از سر و صدا و هیاهو بوده و عموم مصرف کننده گان همواره قبل از مراجعه به هر فروشنده ای برای کسب اطلاعات در مورد یک محصول و یا محصولات مشابه از فضای آنلاین استفاده می کنند، اهمیت بسیار زیادی دارد.

 

توجه داشته باشید که حقایق بازگو کننده نکته یا موضوعی ناشناخته به مخاطب هستند، اما این داستان و روایت است که موجب فروش محصول و خدمت شما به مخاطب می شود و برای داستان گفتن هم هیچ شکل و قالب بهتری غیر از ویدئو هنوز شناخته نشده است.

 

بازاریابی ویدئویی

 

البته همچنان که پیشتر اشاره شد، امروزه ارزش استفاده از بازاریابی ویدئویی برای برخی از بازاریابان شناخته شده است، ولی استفاده از آن تنها در حد ارتقاء و بهبود وضعیت و شکل و ظاهر وبسایت آنها محدود باقی مانده و تقریبا می توان گفت حداقل در ایران برندی هنوز در زمینه استفاده از ویدئو برای برنامه ریزی استراتژیک و بلند مدت مسائل بازاریابی و فروش سرمایه گذاری قابل توجهی انجام نداده است.

 

در ادامه به برخی از مواردی اشاره می کنم که انتظار می رود در سالهای آینده در زمینه بازاریابی ویدئویی شاهد آنها باشیم:

1- دکمه آغاز نمایش ویدئو به مهم‌ترین عنصر یا فراخوان به عمل در فضای اینترنت تبدیل می‌شود

بر چه اساسی چنین ادعایی داریم؟ تحقیقات متوالی یکی پس از دیگری چنین چیزی را ثابت می‌کند. بر اساس اطلاعات مختلف حاصل از این تحقیقات پیش‌بینی‌شده است که بیش از 57% ترافیک اینترنت کاربران در سال جاری برای مشاهده فایل‌های ویدئویی مصرف می‌شود و انتظار می‌رود که این مقدار در سال آینده هم به چیزی در حدود 74% افزایش پیدا کند.

این بدان معناست که سه‌چهارم مصرف ترافیک به دلیل مشاهده انواع فایل‌های ویدئویی است و این روندی است که بازاریابان باید توجه ویژه‌ای در برنامه‌ریزی کارها و امور بلندمدت خود به آن داشته باشند، چراکه استفاده از ویدئو تنها محدود به محتوای منتشرشده در سطح سایت‌های اینترنتی نیست و این موضوع تا ایمیل‌های ارسالی و خبرنامه‌های ارسالی از طرف برندها برای مخاطبین گسترش پیدا می‌کند.

 

2- تحلیل نرخ تبدیل ویدئو و موارد مرتبط با آن رهبری را دست می‌گیرند

بازاریابی اطلاعات محور در حال حاضر بسیار مرسوم شده و طرفداران بسیار زیادی برای خودش دارد و ابزار و فن‌آوری‌های موجود هم تا حدود بسیار زیادی اجرای آن را برای بسیاری از برندها و بازاریابان ممکن می‌سازد. مطمئناً این روند در سال جاری و . . . ادامه پیداکرده و بهتر از امروز می‌شود.

همچنان که استفاده از ویدئو نقش پررنگ‌تری در آمیخته بازاریابی برندها پیدا می‌کند، تجزیه‌وتحلیل نتایج استفاده از آن‌هم اهمیت دوچندانی خواهد یافت و موردتوجه بازاریابان قرار می‌گیرد و البته این موضوع تنها محدود به شمارش تعداد دفعات کلیک کردن بر روی دکمه آغاز نمایش یک ویدئو نخواهد ماند و به بررسی تعامل و برقراری ارتباط مخاطب با محتوای ویدئو، نرخ عدم دیده شدن کامل ویدئو تا انتها و تأثیر آن بر میزان فروش محصول نیز کشیده می‌شود.

 

3- ویدئو تبدیل به ابزاری برای تولید مشتری بالقوه و حائز شرایط فروش ساختن مخاطبین می‌شود

از طریق پیگیری و مشاهده تأثیر نمایش ویدئو بر رفتار مخاطب و مشتری بالقوه، شما به‌عنوان بازاریاب درکی بهتر نسبت به مشتریان بالقوه و جایگاه آن‌ها در طول قیف فروش خود دست پیدا می‌کنید و بهتر می‌توانید تصمیم بگیرید که آیا مثلاً مشتری بالقوه موردنظر شما در حال حاضر حائز شرایط ارائه پیشنهاد خرید یک محصول یا خدمت هست یا خیر؟

چراکه شما در ادامه می‌توانید به‌خوبی تشخیص دهید که کدام مشتری بالقوه شما به‌طور کامل و مطلوب با ویدئو منتشرشده توسط شما ارتباط برقرار کرده و مثلاً چند درصد از کاربران تنها 10 ثانیه اول از ویدئو را مشاهده کرده و سپس از سایت خارج‌شده‌اند، یا حتی این شخص چه مشخصاتی دارد و دلیل عدم مشاهده بقیه ویدئو چه موردی بوده است؟

 

4- سایت‌های انتشار ویدئو تبدیل به یک مکمل می‌شوند، نه تمرکز اصلی

وب‌سایت‌های اشتراک‌گذاری ویدئو مانند یوتیوب که بهترین و مطرح‌ترین نوع از این وب‌سایت‌ها هستند و یا دیگر موارد از قبیل واین و نمونه داخلی آن آپارات بستر خوب و مناسبی برای بالا بردن رسایی شما و جذب مخاطب به سمت محتوای شما هست. اما این سایت‌ها نباید به‌عنوان فضای اصلی برای اشتراک‌گذاری و توزیع محتوای ویدئویی شما در نظر گرفته شوند یا حتی به‌عنوان فضایی برای میزبانی محتوای شما بر روی وب‌سایت خودتان یا دیگر شبکه‌های اجتماعی!!!

بااینکه استفاده از این سایت‌ها بسیار برای دارندگان وب‌سایت و وبلاگ مقرون‌به‌صرفه هستند، اما فاقد ابزارهای لازم برای تبدیل کردن ویدئو به بخشی از برنامه بلندمدت بازاریابی محتوایی و دیجیتالی شما می‌باشند، چراکه اطلاعات لازم برای برنامه‌ریزی‌های شما که در بالا به آن‌ها اشاره شد را در اختیار شما قرار نمی‌دهند. بنابراین آن دسته از بازاریابانی که اهمیت استفاده از ویدئو در محتوای بازاریابی خودشان را درک می‌کنند، به این موضوع هم به‌خوبی واقف بوده و به این بسترها تنها به‌عنوان راهی موقت در برنامه‌ریزی‌های کلان خود توجه می‌کنند.

  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

بازاریابان صنعتی و بزرگ‌ترین چالش‌های پیش روی آنها

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

دنیایی که بازاریابان صنعتی در آن زندگی می‌کنند، فضایی کاملاً دینامیک است. رسانه‌های موبایل، اجتماعی و همچنین حضور حجم بالایی از اطلاعات تنها تعدادی از عناصر مختلفی است که در دهه گذشته در برابر آمیخته بازاریابی صنعتی قد علم کرده و هر یک به‌نوعی منجر به تغییر نگرش مدیران بازاریابی صنعتی نسبت به نقش خودشان شده است.

 

با ورد مسئولیت‌های جدید و همچنین پیدا شدن چشم‌اندازهای جدید، چالش‌های جدید هم از راه می‌رسند. خواه این چالش مدیریت زمان باشد، یا نرخ بازگشت سرمایه یا هدف‌گذاری، به‌هرحال بازاریابان در هیچ دوره‌ای مثل دوره کنونی با چالش‌های مختلف روبرو نبوده‌اند. اما حتی این چالش‌ها هم فرصت‌های نادر و کمیابی را در اختیار آن دسته از بازاریابانی قرار می‌دهد که آمادگی روبرو شدن با آن‌ها رادارند.

در ادامه به برخی از این چالش‌ها که شما با آن‌ها روبرو هستید اشاره می‌کنیم:

 

چالش شماره یک: توسعه کسب‌وکار

اولین و مهم‌ترین چالش در بین چالش‌های بازاریابی صنعتی توسعه کسب‌وکار جدید است. در برخی از سازمان‌ها، توسعه کسب‌وکار جدید در درجه اول مرتبط با موضوع فروش است، اما واقعیت این است که بازاریابی نقش بزرگی در ایجاد درآمد دارد. با اجرای کمپین‌های یکپارچه که موجب پر شدن قیف فروش شما با مشتریان بالقوه باکیفیت و آماده به خرید می‌شود، بازاریابی می‌تواند نقش خود را در درآمدزایی برای سازمان در میزان سود و زیان آن به‌خوبی بازی کند.

اتوماسیون بازاریابی به بازاریابان صنعتی توانایی پیگیری این منابع درآمدی را و مرتبط ساختن آن‌ها به کمپین‌هایی که این فرصت‌ها و منابع را به وجود آورده‌اند، می‌دهد. در حوزه بازاریابی صنعتی، بازاریابان نه‌تنها قادر به راه‌اندازی و اجرا کمپین‌هایی هستند که منجر به توسعه کسب‌وکارهای جدید می‌شود، بلکه قادر به جذب اعتبار و منابع برای فعالیت‌های خودشان و پیگیری تأثیر کلی فعالیت‌های بازاریابی و فروش بر میزان درآمد سازمان هم می‌باشند.

 

بازاریابان صنعتی

 

چالش شماره دو: کیفیت مشتریان بالقوه

در چند سال اخیر تمرکز بر کمیت تعداد مشتریان بالقوه در حوزه بازاریابی صنعتی نیست، بلکه تمرکز بیشتر بر روی کیفیت آن‌هاست و از این به هم به نظر نمی‌آید تغییری در این روند ایجاد شود. چراکه مجریان در حوزه بازاریابی صنعتی به‌خوبی درک کرده‌اند که فدا کردن کیفیت در برابر کمیت بیشتر در این حوزه، برعکس حوزه مصرفی، نه‌تنها سودی برای سازمان ندارد، بلکه بیشتر موجب ضرر و زیان می‌شود که در برخی از موارد قابل جبران هم نیست.

به این منظور بازاریابان می‌توانند سیستم را طراحی و اجرا کنند که بر اساس قبل واردکردن مشتری موردنظر به حوزه مذاکره برای فروش محصول و خدمات به وی، اقدام به ارزشیابی وی کنند و ببینند آیا واقعاً مشتری بالقوه موردنظر ازنظر اطلاعات و … آیا به حدی رسیده است که قادر به دریافت پیشنهاد ما در رابطه با محصول یا خدمات موردنظر باشد یا خیر؟ این روش باعث می‌شود تا بخش فروش با اعتماد بیشتری نسبت به آمادگی مشتری موردنظر با وی وارد مذاکره شده و احتمال موفقیت وی به‌مراتب بالا می‌رود.

 

چالش شماره سه: ایجاد تقاضا برای محصول و خدمات

چالش سوم در برابر بازاریابان حوزه صنعتی، ایجاد تقاضا و مشتری بالقوه است که در ارتباط مستقیم با دو چالش قبلی که پیش‌ازاین به توضیح آن پرداختیم، قرار دارد. پیش از اینکه مشتریان بالقوه از آمادگی و صلاحیت لازم برای خارج شدن از قیف فروش و ارجاع شدن به بخش فروش برخوردار شوند، باید باکیفیت خوب و مناسب ایجاد شوند.

ایجاد مشتری بالقوه یکی از کاربردهای اولیه و اصلی  اتوماسیون بازاریابی است و از طریق فرم‌های مختلف و همچنین صفحات فرود در وب‌سایت‌ها قابل تسهیل شدن می‌باشند. بر اساس آخرین اطلاعات در این زمینه، 66% بازاریابان در حوزه صنعتی از وب‌سایت‌های شرکت و سازمان خود برای انجام امور بازاریابی دیجیتالی خود بهره می‌برند (و 61% از این تعداد هم به این ابزار به‌عنوان ابزاری کارآمد برای ایجاد تقاضا اشاره‌کرده‌اند).

با استفاده از فرم‌ها و صفحات فرود وب‌سایت‌ها، بازاریابان صنعتی می‌توانند اطلاعات موجود و در اختیار خودشان را در پشت دروازه صفحات فرود و فرم‌های منتشرشده در آن‌ها قرار دهند و از آن‌ها به‌عنوان فرصت‌هایی برای تبدیل مراجعین علاقه‌مند به مشتریان بالقوه استفاده کنند و از این طریق اطلاعات مفیدی از این بازدیدکننده‌ها پیش از برقراری هرگونه تماس با آن‌ها به دست بیاورند.

  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

تبلیغات محتوایی چیست؟

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

صنعت بازاریابی و تبلیغات برای ابداع و معرفی یک سرواژه یا اصطلاح جدید در هر شبی که صبح می‌شود بسیار بدنام است. برخی از این واژه‌ها و اصطلاح‌ها مانند “بازاریابی محتوایی” بسیار مطرح و شناخته‌شده می‌شوند و برخی دیگر دوره عمر بسیار کوتاهی دارند، تا جایی که اگر نامی از آن‌ها ببریم ممکن است شما آن را به‌عنوان واژه‌ تخصصی حوزه بازاریابی نشناسید.

 

در ادامه این مطلب قصد معرفی یکی از این واژه‌هایی راداریم که شاید اخیراً به این صنعت اضافه‌شده است و آن‌هم تبلیغات محتوایی –  content advertising- است، می‌خواهیم از کجا آمده، از چه چیزی ساخته‌شده و آیا حق باقی ماندن در مجموعه واژگان ما در سال جاری را دارد یا خیر؟

شاید لزومی نداشته باشد که آن به‌عنوان واژه‌ای مرکب از دو واژه ساده‌تر قبول کنیم، اما چیزی که از ظاهر آن پیداست، این است که از ترکیب دو واژه با مفهوم بازاریابی محتوایی + تبلیغات ساخته‌شده است:

 

تبلیغات

تبلیغات به‌عنوان نوعی ترفیع و ترویج غیرشخصی محصولات و خدمات توصیف می‌شود و موضوع آن در رابطه با تفهیم ارزش پیشنهاد فروش یک محصول یا خدمت در مقیاسی مشخص است. از قدیم، این نوع ارتباط را یک نوع ارتباط یک‌طرفه می‌شناختند.

 

بازاریابی محتوایی

مطمئنم که به‌خوبی با تعریف بازاریابی محتوایی آشنایی دارید، یکی از تعاریفی که برای این نوع از بازاریابی ارائه‌شده است به این قرار است که: بازاریابی محتوایی یک رویکرد استراتژیک بازاریابی است که متمرکز بر تولید و توزیع محتوای مرتبط، مستمر و باارزش به‌منظور جذب و نگهداری مجموعه‌ای از مخاطبین با دقت و به‌روشنی تعریف و مشخص‌شده است –  و درنهایت در پی هدایت رفتار سودمند مشتری است. بازاریابی محتوایی در رابطه با ارتباط برقرار کردن با مصرف‌کننده‌ها بدون فروش چیزی به آن‌هاست. این حوزه از بازاریابی در ارتباط با ارائه محتوا آموزشی، سرگرم‌کننده و همواره همراه باارزش افزوده به مصرف‌کننده‌ها به‌منظور غنی‌سازی تجربه وب گردی آن‌ها می‌باشد.

 

تبلیغات محتوایی

 

از آنجائی که بازاریابی محتوایی اساساً مرتبط با ارائه ارزش از طریق محتوا (آموزش، سرگرمی الهام بخشیدن) است، در دوره کنونی به‌طور ویژه‌ای به دلیل پذیرش بسیار زیاد و قابل‌قبول شبکه‌های اجتماعی موفقیت‌آمیز می‌باشد. بدون وجود شبکه‌های اجتماعی، تصور ویروسی شدن یک محتوا به‌صورت فعلی بسیار سخت و مشکل است.

 

توانایی مصرف‌کننده‌ها به‌منظور داشتن یک گفتگو دوسویه از طریق به اشتراک‌گذاری محتوا به بازاریابان فرصتی فوق‌العاده برای بهره‌برداری از ترافیک اجتماعی و ارگانیک برای دیده شدن محتوای خودشان توسط دیگران را می‌دهد. بااین‌وجود، به دلیل اشباع فضای اینترنت با محتوای تولیدشده توسط کاربران و برندهای مختلف، دست پیدا کردن به مصرف‌کننده‌ها از طریق کانال‌ها و شیوه‌های ارگانیک سخت‌تر و سخت‌تر شده است. اگر شما دارای یک صفحه فیس‌بوک هستید و در آن فعالیت دارید، مطمئناً اخیراً متوجه گزینه‌ای تحت عنوان exposure به معنای نمایش و در معرض چیزی قرار گرفتن به‌منظور نمایش بیشتر و سریع‌تر محتوای خود برای تعداد مخاطبین بیشتر شده‌اید.

 

تبلیغات محتوایی

در متون مختلف بازاریابی خیلی کم در مورد موضوع تبلیغات محتوایی مطلبی نوشته، ترجمه و ارائه می‌شود و چیزی هم که اغلب در این رابطه نوشته و منتشر می‌شود، خیلی قدیمی و از تاریخ گذشته است. تبلیغات محتوایی نوشتن متن تبلیغات نیست. ما در آی بازاریابی آن را به‌صورت زیر تعریف می‌کنیم:

تبلیغات محتوایی یک استراتژی بازاریابی به‌منظور تولید محتوایی است که هدف اصلی توزیع آن از طریق کانال‌های پولی و به‌منظور افزودن ارزش به مخاطب است.

 

به‌طور طبیعی، تبلیغات محتوایی (استراتژی جامع و فراگیر) و تبلیغاتی که هماهنگ و مناسب با زیرساخت توزیع و ارائه آن است، دست‌به‌دست هم و با یکدیگر پیش می‌روند. درحالی‌که تمامی انواع محتوا اغلب بر روی وبلاگ برند مرتبط با خودش منتشرشده و از طریق شبکه‌ها و کانال‌های اجتماعی مختلف منتشر می‌شوند، تولید محتوایی که برای توزیع از طریق کانال‌های پولی و شیوه‌های مشابه با آن تولید می‌شوند، به‌طورکلی متفاوت است.

محتوایی که با توجه به اصول کلی بهینه‌سازی نتایج موتورهای جستجو (سئو) تولید می‌شوند، می‌توانند به‌طور قابل‌توجهی از فرصت‌های ایجادشده برای جستجو کلمات کلیدی بهره ببرند. محتوایی که با در نظر داشتن شبکه‌های اجتماعی تولیدشده‌اند می‌توانند به شکلی طراحی شوند که قابل اشتراک‌گذاری باشند و بنابراین عمدتاً به‌صورت بصری و قابل‌مصرف توسط عموم می‌باشند.

 

محتوایی که لزوماً باهدف توزیع از طریق کانال‌های پولی تهیه‌شده است، می‌توانند به موضوعاتی بپردازند که به‌صورت عادی و فعال توسط مردم مورد جستجو قرار نمی‌گیرند یا خیلی قابلیت اشتراک‌گذاری ندارند، اما درنهایت می‌توانند بسیار اثرگذار باشند. این نوع از محتوا به برندها فرصتی برای ارائه محتوای شخصی به مخاطبین بدون در نظر داشتن قوانین عمومی جستجو یا شبکه‌های اجتماعی به‌منظور دیده شدن آن‌ها توسط مردم را می‌دهد. به عبارتی این نوع از محتوا لزوماً بر هدف نهایی، یعنی همان تأثیرگذار بودن، متمرکز می‌باشند.

 

  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

استخدام بازاریاب : سه سؤال برای مصاحبه

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

استخدام بازاریاب خوب و مناسب سخت‌تر از چیزی است که تصور کنیم، خواه شما یک مدیر ارشد بازاریابی باشید و قصد استخدام بازاریاب برای تیم خودتان را داشته باشید یا اینکه قصد جلب همکاری یک آژانس بازاریابی را داشته باشید.

 

فرایند مصاحبه کردن اغلب مملو از عدم اطمینان بوده، از دقت کافی برخوردار نیست  اغلب خیلی وابسته به طرز فکر شخص مصاحبه‌کننده است. بهترین افراد مصاحبه‌کننده اغلب به این نتیجه می‌رسند که سرمایه‌گذاری کردن بر آن زمینه وابستگی به طرز فکر شخصی یک استراتژی ثابت‌شده برای اتخاذ تصمیم‌های مبتنی بر اطلاعات در رابطه با استخدام است.

 

من شخصاً بر اساس تجربه‌های مختلفی که در حوزه بازاریابی داشته‌ام رویکردهای بسیار متنوع و مختلفی در رابطه با مصاحبه‌های استخدامی برای جذب بازاریاب دیده‌ام. از مصاحبه‌های بسیار خشک و رسمی تا مصاحبه‌های غیررسمی که بیشتر بر تجربه کاربردی و جنبه حل مسئله تأکید داشته و یا حتی آن‌هایی که بیشتر بر درک شیوه کار و مزیت‌های فرد متقاضی تأکید داشته‌اند. با در نظر گرفتن تمامی این رویکردها سعی کرده‌ام به‌طور خاص بر روی این فرایند و سؤال‌هایی تمرکز کنم که به نظر می‌رسد  موجب ایجاد تفاوتی درنتیجه نهایی استخدام می‌شود.

 

بنابراین از ابتدای کار عنوان می‌کنم که توصیه به تکیه کردن بر این پرسش‌ها تنها به‌عنوان راهی برای انتخاب فرد مناسب به‌عنوان جایگزینی برای پی بردن به توانایی و تجربه و مهارت‌های وی ندارم. بلکه توصیه می‌کنم اگر دنبال یافتن فردی برای مثلاً ایجاد تقاضا در سازمان خودتان هستید، در درجه اول دنبال کسی باشید که پیش‌ازاین در این زمینه فعالیت داشته است. حتماً توجه کنید که فرد مناسب خود را برای استخدام بازاریاب یافته‌اید و سپس از بین کاندیدهای باقی مانده جهت اتخاذ تصمیم نهایی این سؤالات را مدنظر قرار دهید:

 

استخدام بازاریاب

 

– امروز در دنیای بازاریابی چه موضوعی از بقیه مهم‌تر است؟

سؤال اول در رابطه سنجش “جنبه فکری” متقاضی است که به من اجازه می‌دهد وسعت نظر فرد را در رابطه با اطلاعات فرد از صنعت موردنظر بسنجم. پرسیدن این سؤال از این نظر مهم است که ببینیم آیا فرد به‌خوبی درک می‌کند که دنیای امروز دنیایی بسیار دینامیک است و خارج از کانال‌های بازاریابی سنتی، بسیار عوامل هستند که بر بازار و حواشی آن تأثیر می‌گذارند؟ همچنین موجب می‌شود اطلاعات آن دسته از افرادی را که بیشتر بردنی‌ای جدید و شرایط جدید بازاریابی تمرکز دارند را در مورد شرایط بازاریابی سنتی بسنجیم.

با این سؤال همچنین می‌توانیم ببینم که آیا وی تجربه عملی از بازار و شرایط آن دارد و آیا این تجربه تا چه اندازه موجب تغییر درروند فکری وی شده و اینکه چقدر جواب ما را به‌صورت کلیشه‌ای و بر اساس تئوری‌های علمی فراگرفته شده در کتب درسی و کلاس‌های آموزشی و بدون توجه به شرایط روز بازار پاسخ می‌دهد.

 

2- چطور با شکست کنار می‌آیید؟

در دنیای امروز شکست خوردن در بازاریابی خیلی عادی است و هر مورد شکست فرصتی است برای یادگیری نکته‌های بسیاری از دنیای بازاریابی. با این سؤال می‌توان موارد مهم و قابل‌توجه که در ذهن مخاطب باقی‌مانده را پیدا کرد و اینکه ببینیم آیا فرد شکست را پذیرفته یا خیر و اینکه چگونه از پس آن برآمده است. همچنین پرسیدن این سؤال از طولانی شدن فرایند مصاحبه و بحث در مورد صحیح بودن یا نبودن روش اتخاذشده توسط طرف جلوگیری می‌کند.

همچنین این سؤال تا حدودی می‌توان سطح احساسی و شیوه برخورد وی با موضوع شکست را مشخص کند، هرچند که همان‌طور که پیش‌تر گفتم، هر شکستی در بازاریابی خود فرصتی برای یادگیری و کسب تجربه‌های بیشتر است و به‌خودی‌خود اصلاً چیز بدی نیست و مهم شیوه برخورد ما با آن است.

 

3- به‌طور قانع‌کننده‌ای از هر دو جنبه موافق و مخالف یک مسئله حمایت کنید.

این سؤال به عنوان سوال در فرایند استخدام بازاریاب برای هر بازاریابی بسیار حیاتی و مهم است و هر بازاریابی باید در لحظه قادر به پاسخ دادن به آن باشد. بازاریابی به‌طورکلی یعنی قانع کردن دیگران نسبت به ارزش بررسی داشتن محصول یا خدمت موردنظر شما و داشتن توانایی برای اتخاذ یک رویکرد مخالف و متضاد در برابر یک موضوع کمک می‌کند تا فرد قادر باشد یک موضوع را از تمام جنبه‌ها موردبررسی قرار دهد و در رابطه با آن فکر کند.

البته برای آن دسته از بازاریاب‌هایی که دارای تجربه بیشتری در این حوزه هستند، سؤال را به‌گونه‌ای دیگر مطرح می‌کنم و آن اینکه مثلاً می‌گویم برای فروش دستگاه‌های فروش خودکار نوشیدنی در دانشگاه‌ها یک کمپین بازاریابی و تبلیغات طراحی کند (و البته وی باید قادر باشد در عرض 5 دقیقه کلیت آن را تعیین کرده و به من ارائه کند). زمانی که پاسخ جامع در این رابطه به من ارائه کرد، سپس از وی می‌خواهم یک کمپین جذاب برای مخالفت با آن و کمک به عدم فروش آن ارائه کند. توانایی وی در بحث کردن و شکل دادن و دفاع از هر دو جنبه قضیه به‌خوبی می‌تواند شیوه تفکر بازاریاب را برای من مشخص کند.

  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

مراحل تصمیم‌گیری مصرف‌کننده

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

behzadabbasi.ir

فرایند تصمیم‌گیری مصرف‌کننده مسیری است که بر اساس آن مردم اطلاعاتی را جمع‌آوری کرده و مورد ارزیابی قرار می‌دهند و از بین کالاها، خدمات، سازمان‌ها، مردم، مکان‌ها و ایده‌های مختلف تصمیمی اتخاذ می‌کنند. این مسیر شامل فرایند نام‌برده شده و فاکتورهایی می‌شود که بر این فرایند تأثیرگذار است.

 

فرایند تصمیم‌گیری مصرف‌کننده از اصول اولیه بازاریابی است که شامل 5 مرحله اساسی می‌شود. فاکتورهایی که بر فرایند تصمیم‌گیری مصرف‌کننده اثرگذار است خصوصیات جمعیت‌شناسی، اجتماعی و روان‌شناختی مصرف‌کننده می‌باشند.

 

محرک: 

یک محرک نشانه یا اصرار مصمم به معنای تحریک کردن یک فرد به انجام یک کار است. یک محرک می‌تواند به‌صورت هر یک از این موارد خودش را نشان دهد: اجتماعی، تجاری، غیرتجاری یا فیزیکی.

یک مصرف‌کننده بالقوه ممکن است در برابر یکی یا تمامی این موارد از انواع محرک قرار بگیرد. اگر یک فرد به‌اندازه کافی در این رابطه تحریک‌شده باشد، وی وارد مرحله بعدی در فرایند تصمیم‌گیری مصرف‌کننده می‌شود.

 

آگاهی از مشکل: در طی دوره آگاهی از مشکل، مصرف‌کننده تشخیص می‌دهد که کالا، خدمت، سازمان، شخص یا ایده ممکن است یک مشکل در رابطه با یک کمبود علاقه‌ای که به آن توجه نشده است را رفع کند. برخی از مصرف‌کننده‌ها در برابر نشان دادن عکس‌العمل نسبت به علایق موردتوجه قرار نگرفته مردد هستند، چراکه همواره خطرات و ریسک‌هایی متوجه آن‌ها است و قضاوت کردن در رابطه با مزایای حاصل از آن‌ها ممکن است تا حدودی سخت باشد.

 

تصمیم‌گیری مصرف‌کننده

 

جستجوی اطلاعات: جستجوی اطلاعات شامل فهرست کردن موارد جایگزین است که مشکل موردنظر را حل می‌کنند و شامل مشخص کردن خصوصیات هر یک از آن‌ها هم می‌شود. جستجو می‌تواند به‌صورت داخلی را خارجی انجام بپذیرد. همچنان که میزان ریسک افزایش پیدا می‌کند، حجم اطلاعاتی که مورد جستجو قرار می‌گیرد هم افزایش پیدا می‌کند. زمانی که جستجو اطلاعات کامل شد، باید در این رابطه تصمیم بگیریم که آیا علاقه یا کمبود احساس شده که به آن توجهی نداشته‌ایم با هیچ‌یک از این جایگزین قابل‌رفع است یا خیر؟

 

ارزیابی موارد جایگزین: موارد جایگزین بر اساس معیارهای مصرف‌کننده و اهمیت نسبی این معیارها مورد ارزیابی و قضاوت قرار می‌گیرند. سپس رتبه‌بندی شده و از بین آن‌ها یک انتخاب انجام می‌پذیرد.

 

خرید: عمل خرید شامل تبادل پول یا قولی مبنی بر پرداخت برای یک محصول، یا حمایت از مالکیت یک کالای مشخص، عملکرد یک خدمت مشخص و مواردی ازاین‌دست می‌شود. تصمیم‌های خریدی که در این مرحله باقی می‌مانند، حول محور محل خرید، شرایط و در دسترس بودن آن‌ها قرار دارند.

اگر موارد فوق همگی قابل‌قبول باشند، مصرف‌کننده موردنظر اقدام به خرید می‌کند.

 

رفتار پس از خرید: پس‌ازاین مرحله، خریدار به‌دفعات درگیر رفتار پس از خرید می‌شود. خرید کردن یک‌قلم کالا ممکن است به خرید یک‌قلم کالای دیگر منجر شود. ارزیابی مجدد خرید زمانی اتفاق می‌افتد که خریدار یا مصرف‌کننده عملکرد موارد جایگزین انتخاب‌شده را برخلاف استانداردهای عملکرد ارزیابی کند. ناهماهنگی شناختی، موجب شک در این رابطه می‌شود که آیا تصمیم اتخاذشده درست صحیح بوده یا خیر، آیا می‌توان تبعات این تصمیم خرید را از طریق پیگیری، تضمین‌های ارائه‌شده و مواردی ازاین‌دست کاهش داد یا خیر؟

  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

مزیت رقابتی پایدار (SCA)

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

behzadabbasi.ir

اجازه دهید مزیت رقابتی پایدار را به بهترین شکل با یک مثال توضیح دهم. فرض کنید یکی از بهترین شاگردان مدرسه هستید. باهوشید، اطلاعات زیادی دارید و به‌طورکلی ازنظر ظاهر و برخورد هم فوق العاده هستید. شکی نیست که همه افراد کلاس نظر خوبی نسبت به شما داشته و از دوستی با شما ابراز رضایت می‌کنند. این همان مزیت رقابتی شماست.

 

حالا فرض کنید بر اساس تلاش‌ها و دستاوردهای خودتان به یک کلاس بالاتر یا حتی یک مدرسه دیگر نقل‌مکان می‌کنید. فکر می‌کنید در این مدرسه یا کلاس جدید هم بهترین موقعیت را نصیب خودتان می‌کنید؟ آیا همه بچه‌ها در این مدرسه هم شمارا دوست خواهند داشت؟ خوب باید گفت که اگر از تجربه قبلی حضور در مدرسه موضوع یا نکته جالبی یاد گرفته باشید که قابل‌استفاده در این مدرسه جدید هم باشد و به عبارتی سرمایه‌ای برای شما باشد، بدو شک در این مدرسه هم دیر یا زود شمارا به‌عنوان رهبر خواهند شناخت. درواقع می‌توان گفت که در این شرایط شما داری یک مزیت رقابتی شده‌اید که از طریق آن می‌توانید یک موقعیت رقابتی در طی یک بازه زمانی به دست آورده و آن را برای خود حفظ کنید. ازاین‌رو در رابطه با کسب‌وکار و تجارت هم باید گفت، یک مزیت رقابتی پایدار عنصر یا فاکتوری در حوزه کسب‌وکار شماست که یک مزیت رقابتی معنادار در برابر رقبای فعلی و آینده شما برایتان به ارمغان می‌آورد.

 

مزیت رقابتی پایدار

 

درحالی‌که گزینه‌های استراتژیک مختلفی وجود دارند که مسیرهایی را برای کسب مزیت رقابتی پایدار برای شما ایجاد می‌کنند (مثلاً کیفیت، طراحی محصول، ارزش از طریق هزینه‌های پایین تولید و . . .)؛ اما کسب یک مزیت رقابتی پایدار بسیار مؤثر اغلب بسیار سخت و دشوار است، چراکه تقلید و یا بازتولید یک مزیت رقابتی پایدار توسط رقبا هم سخت و هم قابل‌توجه است. یک مزیت رقابتی پایدار برای یک کسب‌وکار در برابر کسب‌وکارها و بنگاه‌های تجاری رقیب یک مزیت نسبی ایجاد می‌کند که قابل حفظ و نگهداری توسط آن بنگاه بوده و در طی زمان توسط دیگر رقبا مورد فرسایش قرار نمی‌گیرد.

 

به‌این‌ترتیب، یک کسب‌وکار ممکن است در یک زمینه خاص دارای یک مزیت رقابتی باشد که موجب ارائه ارزش بیشتر و بزرگ‌تر به مصرف‌کنندگان خودش شود (در قالب قیمت‌های پایین یا مزایای بیشتر باقیمتی بالاتر) که این‌یک ارزش نسبی در برابر رقبای آن‌ها محسوب شود؛ اما این مزیت‌های رقابتی ممکن است به‌عنوان مزیت پایدار در نظر گرفته نشوند، خصوصاً زمانی که نرخ و مزایای تغییر تکنولوژیک از توانایی‌های بنگاه موردنظر برای منفعت بردن از چنین تغییراتی سبقت بگیرد. هر گزینه استراتژیکی که توسط یک بنگاه انتخاب می‌شود، مدیران باید به‌خوبی بدانند که استراتژی موردنظر باید دارایی‌ها و توانایی‌های سازمانی را تغییر داده و ضعف‌های آن‌ها را خنثی سازد. بخش عمده‌ای از توسعه استراتژی بازاریابی و اجرای آن مرتبط با پیگیری و دنبال کردن مزیت رقابتی پایدار توسط یک بنگاه است.

 

بازاریاب‌ها باید به‌خوبی بدانند که یکی از هدف‌های اصلی استراتژی بازاریابی یک بنگاه به دست آوردن و حفظ یک مزیت رقابتی پایدار است. درحالی‌که تقریباً تمامی مزیت‌های رقابتی پایدار در بلندمدت ممکن است تنها به‌صورت موقت به دست بیایند، بااین‌وجود پیگیری و دنبال کردن آن‌ها باید بهترین و مهم‌ترین موضوع در بین تصمیمات استراتژیک از قبیل شیوه رقابت آن بنگاه با دیگر رقبا (مثلاً استراتژی محصول، استراتژی تولید)، اساس رقابت به لحاظ توانایی‌ها و امکانات، ارزش‌های ارائه‌شده و انتخاب محل موردنظر برای رقابت در رابطه با بازار محصول و انتخاب رقبا باشد.

  • بهزاد حسین عباسی
۲۶
ارديبهشت

9197685104
 بهزاد حسین عباسی
behzadabbasi.ir


ردیف

نام دوره

1

پکیج ویژه مدیران

2

کارگاه زبان بدن مقدماتی

3

کارگاه زبان بدن پیشرفته

4

کارگاه روانشناسی و مدیریت فروش

5

کارگاه 101 تکنیک جذب و حفظ مشتری

6

کوچینگ مدیران

7

کارگاه مدیریت کسب و کار

8

کارگاه برندسازی در ایران

9

مشاوره خصوصی

 دوره کاربردی اصول برند سازی


برندسازی، فرایند معنا بخشیدن به یک نام است هویت یکپارچه یک برند قواعد و زیر ساخت‌های یک ارتباط روشن و شفاف است که برند را منسجم و یکپارچه به نمایش در‌می‌آورد. بازتاب کاملی است از آنچه یک برند دارد، می‌سازد، اجرا می‌کند و می‌گوید.هویت،  فقط نشانه، لوگوتایپ یا نام نیست، بلکه عوامل مشترکی است که همه ارکان یک برند را در بیرون و داخل آن پیوند می‌زند. برندینگ از ترکیب آمیخته بازاریابی Marketing Mix مختلف به شما هویت می دهد. این چیزی جز درگیر نمودن ذهن مشتریان با نام تجاریتان نیست. توجه نمایید که این تصویر ناشی از تجربه حاصل از برخورد با یک کسب و کار بزرگ و قابل اعتماد است.

برندسازی مجموعه‌ای از راهکارهاست که به نام تجاری شما هویت مشخصی داده و جایگاه آن را در بازار نسبت به رقبا مشخص و متمایز می‌کند. برندسازی شامل مباحث مختلفی چون جایگاه یابی و جایگاه سازی برند، انتخاب نام موثر برای برند، ایجاد طبقه بندی جدید، انتخاب رنگ برند و طراحی لوگو برای آن، بسط برند یا محدود نمودن دامنه تمرکز، عمق و ارزش برند، روابط عمومی، رویدادسازی، تبلیغات و… می‌باشد.

هدف

برتری دادن به نام تجاری یا برند(Brand) که باعث افزایش اعتبار و شهرت آن برند در بازار رقابت میشود، اعتبار و شهرت یک برند به طور مستقیم می تواند منجر به فروش بیشتر و قیمت گرانتر محصولات وخدمات شود.


مفهوم برند و اهمیت مدیریت برند

چگونگی ایجاد برند

مفهوم ارزش نام تجاری و روش های ارزیابی ارزش نام تجاری

مفهوم ارزش نام تجاری مبتنی بر نظر مشتریان

معرفی فرایند مدیریت استراتژیک برند

برنامه ریزی و اجرای برنامه های بازاریابی مرتبط با برند

اندازه گیری و تفسیر عملکرد برند در بازار

تاثیر تصویر ذهنی در شکل گیری ذهن مخاطب

سیر تکامل مفهوم برند در سازمان ها

برند سازی در سازمان های B۲B، B۲C و service محور

فرایند تدوین استراتژی برند

نحوه تعیین برنامه های کوتاه و بلند مدت برند

نقش شخصیت برند بر رفتار مصرف کننده و چالش های برندسازی

روابط بین شخصیت مصرف کننده و شخصیت برند

اثر شخصیت برند بر سه پیامد ارتباطی عمده (اعتماد، وفاداری و تعهد به برند)

تاثیر نام تجاری بر وفاداری مشتریان

معماری و استراتژی برند

جایگاه سازی برند

شخصیت برند

  • بهزاد حسین عباسی
۲۶
ارديبهشت

9197685104
 بهزاد حسین عباسی
behzadabbasi.ir

درباره مدیریت حرفه ای کسب و کار (DBA)
DBA  مخفف Doctorate of Business Administration است ولی با دکترای رشته های مهندسی و علوم پایه کاملاً متفاوت است. هدف این دوره توسعه مهارت های تحقیق و پژوهش در کنار اصول به کارگیری دانش مدیریتی برای حل عارضه های سازمانی می باشد. مخاطبان این دوره مدیران ارشد، مشاوران و مدرسان حوزه مدیریت بوده که پس از گذراندن آن به فهم عمیقی از دانش مدیریت در زمینه های بازاریابی، تفکر استراتژیک و منابع انسانی دست پیدا کرده، متدهای به کارگیری دانش مدیریتی برای حل عارضه های سازمانی را آموخته، مهارت های رهبری سازمانی خود را توسعه داده و توانمندی های خود برای تصمیم گیری و تفکر در شرایط بحران را ارتقا می دهند.

درباره دوره یکساله نیمه حضوری DBA دانشگاه تهران (DBA)
دوره نیمه حضوری DBA برای نخستین بار با کمک اساتید به نام و معتبر دانشگاه تهران و کارآفرینان صنایع مختلف در قالب برنامه ای یکساله برگزار می شود. در این دوره دانشپذیر پس از تایید مدارک و یا گذراندن مصاحبه حضوری بخش عمده آموزش خود را از طریق پلتفرم پیشرفته VLA به صورت آنلاین پیگیری نموده و با کمک آن ویدئوها، فایل های متنی و پاورپوینت های آموزشی مربوط به دروس خود را مشاهده می نماید.  تمرین ها و پروژه های تعیین شده را نیز انجام می دهد، با کیس استادی های مطرح و موفق که توسط مدیران ارشد سازمانها و شرکتها ارائه می شوند آشنا شده و با کمک سیستم تیکتینگ در هر ساعت از شبانه روز پیام یا سوال خود را به استاد می رساند. علاوه بر بخش غیر حضوری برای برخی دروس بین 1 تا 3 جلسه کارگاه مهارتی در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران برگزار می شود. در کنار این خدمات از وجود حامیانی جهت پشتیبانی و رفع اشکال ها و سوالات پیش آمده بهره می برد که در طول دوره با دانشپذیر به صورت هفتگی در تماس خواهند بود. پس از اتمام دوره و برگزاری آزمون نهایی، گواهی پایان دوره یکساله معتبر از دانشکده مدیریت دانشگاه تهران به دانشپذیر اعطا می شود.

تفاوت DBA با PhD
هدف دوره دکترای تخصصی رشته های مهندسی و علوم پایه، تولید دانش جدید بر پایه تحقیق و پژوهش های آزمایشگاهی و یا کتابخانه ای می باشد در حالیکه در دوره DBA، دانشپذیر اصول تحقیق و پژوهش در عارضه های سازمان را با رویکرد اجرایی آموخته تا علاوه بر توسعه دانش مدیریتی، مهارت های اجرای این دانش را در راستای حل مشکلات محیط کسب و کار بدست آورد. دانش آموخته گان دوره DBA، می توانند رهبری سازمان های بزرگ را بر عهده گیرند، برای توسعه علوم مدیریتی تحقیق و پژوهش انجام داده و جهت حل عارضه های سازمانی کسب و کارهای مهم به عنوان مشاور فعالیت نمایند.

آموزش آموزش بازاریابی افزایش فروش افزایش مشتری بازاریابی بازرگانی برند برندسازی برند سازی برندینگ تبلیغات تجارت تحقیقات بازاریابی جذب مشتری دوره های آموزشی دوره های آموزشی جذب مشتریدوره های آموزشی فروش دوره های بازاریابی رشد برندروش های فروش رونق کسب و کار ساخت برندسخنران بازاریابی سخنران برند سخنران فروش فروش مدیریت مدیریت ارتباط با مشتری مدیریت ارتباط با مشتری CRM مدیریت برند مذاکره مشاور مشاور بازاریابی مشاور برند مشاور برندینگ مشاور فروش مشاور مدیریت مشتری مشتری مداری و CRM مقالات بازاریابی مهندسی فروش مویرگی 

ردیف

نام دوره

1

پکیج ویژه مدیران

2

کارگاه زبان بدن مقدماتی

3

کارگاه زبان بدن پیشرفته

4

کارگاه روانشناسی و مدیریت فروش

5

کارگاه 101 تکنیک جذب و حفظ مشتری

6

کوچینگ مدیران

7

کارگاه مدیریت کسب و کار

8

کارگاه برندسازی در ایران

9

مشاوره خصوصی

 

  • بهزاد حسین عباسی
۲۶
ارديبهشت

9197685104
 بهزاد حسین عباسی
behzadabbasi.ir


ردیف

نام دوره

1

پکیج ویژه مدیران

2

کارگاه زبان بدن مقدماتی

3

کارگاه زبان بدن پیشرفته

4

کارگاه روانشناسی و مدیریت فروش

5

کارگاه 101 تکنیک جذب و حفظ مشتری

6

کوچینگ مدیران

7

کارگاه مدیریت کسب و کار

8

کارگاه برندسازی در ایران

9

مشاوره خصوصی

 پرسشی از شما داریم:

چند بار تا به ‌حال تصمیم گرفته‌اید که اهدافی برای خود در نظر بگیرید و به آنها عمل کنید؟ مثلا:

سروسامانی به کسب‌وکارتان بدهید، درآمدتان را زیادتر کنید، بر خودتان کنترل بیشتری داشته باشید، وقت بیشتری برای خانواده و فرزندانتان صرف کنید، به تفریح و خوشی‌تان بیشتر اهمیت دهید، زبان جدیدی را بیاموزید، درس‌هایتان را بخوانید و نمره‌های بهتری بگیرید، ورزش کنید، مراقب بهداشت و وزن خود باشید و....


 


 


چند بار در پایان زمانی که قرار داده‌اید خود را موفق دانسته‌اید؟

چرا بیشتر انسان‌ها در رسیدن به خواسته‌هایشان خود را ناموفق می‌بینند؟

چرا تعداد افرادی که به خواسته‌هایشان می‌رسند تا این حد کم است؟ (۲ تا ۳ درصد)

بهتر بدانید که شما تنها نیستید، بیش از ۹۵٪ از انسان‌ها خود را در رسیدن به هدف‌های ارزشمند زندگی‌شان موفق نمی‌بینند.


هنوز دیر نیست!


بهتر است بدانید که «راز» آن در آمار و رقم‌ها نهفته است.


تحقیق‌های انجام‌یافته نشان می‌دهد، شانس موفقیت در دست‌یابی به خواسته‌هایمان در مرحله‌های مختلف به‌شرح زیر است:


 




 


• به همین دلیل هم هست که تمام قهرمانان بزرگ ورزش دنیا افرادی را به نام «کوچ» در کنار خود دارند. افرادی که می‌دانند «قهرمان» آینده چه نیازهایی دارد و چه کارهایی می‌بایست انجام دهد تا بر روی سکوی قهرمانی قرار گیرد و در رشته خود سرآمد شود.


• به همین دلیل است که تمام سیاستمدارها، هنرمندان، مدیران موسسه‌های بزرگ و افراد موفق در سراسر جهان برای موفق شدن و موفق ماندن، افراد قابل اعتماد و آگاهی را به‌عنوان «کوچ» در کنار خود دارند. 



• به همین دلیل است که چرا؟ برای موفق شدن و موفق ماندنِ آسان و راحت،  شما هم نیاز به «کوچ» دارید.  



• و به همین دلیل است که خوشبختانه، با ابتکاری که «مکتب کمال» و «محمود معظمی» به ‌کار بسته‌اند، استفاده از «کوچینگ» دیگر منحصر به افراد محدودی نیست و شما هم از این پس می‌توانید با هر بودجه‌ای از این خدمت ارزشمند برای رفتن بر روی سکوی قهرمانی زندگی‌تان استفاده کنید.

  • بهزاد حسین عباسی
۲۶
ارديبهشت

9197685104
 بهزاد حسین عباسی
behzadabbasi.ir


ردیف

نام دوره

1

پکیج ویژه مدیران

2

کارگاه زبان بدن مقدماتی

3

کارگاه زبان بدن پیشرفته

4

کارگاه روانشناسی و مدیریت فروش

5

کارگاه 101 تکنیک جذب و حفظ مشتری

6

کوچینگ مدیران

7

کارگاه مدیریت کسب و کار

8

کارگاه برندسازی در ایران

9

مشاوره خصوصی

 چگونه مشتری را همراه خود کنید؟


یادداشتی از مارتین لیندستروم، مدرس و نویسنده کتاب پرفروش خریدشناسی


هر شرکتی در تلاش است تا مشتریهای گروه هدف خود را حفظ کند. اگر بتوانید در شناخت مشتری درست عمل کنید، آن وقت است که زندگی –یا حداقل کار- برای شما آسانتر خواهد بود. پس از شناخت مشتریست که شما میتوانید منابع را تخصیص دهید و انرژیتان را در جای مناسب صرف کنید. اما مشکل اینجاست که عوامل متفاوتی تعیین کننده گروه هدف هستند. مثال مکدونالد را در نظر بگیرید. گروه هدف این شرکت چه کسانی میتوانند باشند؟ فست فودهای زنجیره ای مکدونالد روزانه به حدود 47 میلیون مشتری سرویس دهی میکنند. در مورد اپل چطور؟ 362 نمایندگی اپل در مدت سه ماه بیشتر از مراجعه سالانه مشتریان به چهار شعبه پارک دیزنیلند با ازدحام مشتری مواجه بوده اند. همینطور میتوان این مثالها را در مورد نایک و فیسبوک نیز بسط داد. گمان میکنم متوجه منظور من شده باشید. ممکن است فکر کنید گروه هدف میتواند شامل هر کسی باشد. اما این درست نیست.


مشتری مداری , چگونه با مشتری رفتار کنیم

راه و روش جذب و حفظ مشتری به صورت دائم

برندهای هوشمند از واقعیت امر مطلع هستند. گروه هدف اولیه مکدونالد خانواده ها هستند؛ نه نوجوانان و نه هر کسی را نمیتوان جزو گروه هدفش دانست. در مورد اپل چطور؟ قبل از اینکه این برند تا این حد مورد استقبال قرار بگیرد، شما میتوانستید محصولات این برند را روی میز طراحان و عموما کسانی که به رنگ و فونت بیشتر اهمیت میدهند ببینید. نایک برای ورزشکاران حرفهای و غیر حرفهای ساخته شده و فیسبوک در یکی از سالنهای هاروارد، توسط دانشجویان و برای دانشجویان شروع به کار کرده است.


در شناخت گروه هدف به همان میزان که باید گروه را محدود و روی آن تمرکز کرد، باید تشخیص داده شود چه افرادی شامل این گروه نمیشوند. برندها معمولا تمایل دارند رضایت هر کسی را جلب کنند. گاهی سود بالقوهای که مدیران ارشد انتظار دارند از توده مردم به دست آید که همین مدیران را اغوا میکند؛ ولی این باور، اشتباهی بیش نیست. در حقیقت، هر چه مشتریان را محدودتر در نظر بگیریم و به صورت آرمانیتر آنها را تعریف کنیم، طیف وسیعتری در گروه هدف جای میگیرند. این یکی از تناقضات عجیب و غریب برندهاست.


تقریبا تمام برندهای موفقی که کشش مناسب را از بازار به دست آورده اند، آگاهانه یا تصادفی دو گروه هدف را در نظر گرفتهاند. گروه اول، گروه هدف اولیه یا گروه هدف آرمانیست که مانند »آهنربا« عمل میکنند. آنها (آهن رباه) کسانی هستند که سایرین را به خود جلب میکنند. گروه دوم که من آنها را »مصرفکنندگان« مینامم، کسانی هستند که جذب گروه اول میشوند. درآمد اصلی از گروه دوم حاصل میشود، اما اگر آهنربایی در کار نباشد مصرفکنندهای هم در کار نخواهد بود. برای اینکه این قضیه را شفافتر بیان کنیم، رستوران معروفی را در شهر در نظر بگیرید که افراد مشهور و معروف در آنجا رفت و آمد دارند و افراد بسیاری در صف بیرون از رستوران منتظر هستند که بتوانند داخل رستوران شوند. البته ارتباط این دو گروه پیچیدهتر از این است.


مشتری مداری , چگونه با مشتری رفتار کنیم

راه و روش جذب و حفظ مشتری به صورت دائم

اولین باری که متوجه اهمیت این دو گروه شدم زمانی بود که کتاب »برند از دست رفته« را مینوشتم و همزمان در نوشتن این کتاب از فیلم »خانواده جونز« الهام گرفتم که در آن به یک خانواده ساختگی ماموریت داده شده بود کار تبلیغات محصولات خاصی را بین دوستان و همسایگانشان انجام دهند.


یکی از نکاتی که طی این تجربه آموختم این بود که محصولات باید قبل از روانه شدن در بازار »کشت« شوند. این دوره کوتاه به گروه اولیه یا آهنرباها اجازه میدهد نیاز را در بازار ایجاد کنند. پس بازاریابان با دو بازه زمانی (کشت و توزیع) سر و کار دارند. تجربه به ما آموخته است که قبل از پخش محصول به صورت رسمی به زمینهسازی اولیه نیاز است. ما آموخته ایم که مرحله آمادهسازی چندین ماه - معمولا نه ماه- -قبل از انتشار محصول زمان میبرد. از آنجا که این روزها رسانه های اجتماعی تبدیل به عامل مهمی در بازاریابی شدهاند، مشخص کردن گروه هدف آرمانی برای هر محصول جدیدی و از هر برندی به یک هنجار تبدیل شده است. در واقع، در آینده هیچ برندی قادر نخواهد بود تنها و تنها یک گروه هدف خاص را در نظر بگیرد. در عوض برای پایداری استراتژیک، باید به صورت آگاهانه یک تقسیم بندی از گروه اولیه (آهنرباه) و مصرف کنندگان داشته باشیم. استفاده از این شیوه مدیران را به صبر بیشتر دعوت میکند. با استفاده از این روش مدیران انتظار (باید بگویم امید) دارند روزی که برند جدیدشان در بازار پخش شود، هزاران مشتری پشت در منتظر خرید محصول باشند. تقریبا شبیه چیزی که برای فروشگه های اپل اتفاق افتاد. اما واقعیت این است که برندها چندین ماه قبل از انتشار رسمی به دست آهنرباها پخش شده بوده اند.


سوال اینجاست که شما چقدر برای برنامه بازاریابیتان صبور هستید و آیا شما توانایی »نه« گفتن دارید؟ چون میزان پایداری رابطه شما با مشتری تا حدی به این بستگی دارد که چقدر قبل از انتشار اولیه محصول آنها را نادیده گرفتهاید. اگر حرف من را قبول ندارید به یکی از رستورانهای عادی و خلوت شهر برای غذاخوردن سری بزنید، مزه غذاها تفاوتی با رستورانهای پر زرق و برق ندارد، آیا این همان چیزیست که شما طالبش بودید؟





  • بهزاد حسین عباسی