بهزاد حسین عباسی مدرس هوش مصنوعی

تدریس سخنران استاد مدرس کلاس دوره حضوری آنلاین هوش مصنوعی

بهزاد حسین عباسی مدرس هوش مصنوعی

تدریس سخنران استاد مدرس کلاس دوره حضوری آنلاین هوش مصنوعی

بهزاد حسین عباسی مدرس هوش مصنوعی

تدریس سخنران استاد مدرس کلاس دوره حضوری آنلاین هوش مصنوعی

۴۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

۲۹
ارديبهشت

 

بازاریابی عصبی چیست؟

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

بازاریابی عصبی، مفهومی از بازاریابی می باشد که به مطالعه و بررسی پاسخ موثر، آگاهانه و حسی-حرکتی مصرف کنندگان (مشتریان) به محرکهای ایجاد شده توسط ابزارهای بازاریابی می پردازد. محققان از تکنولوژی هایی مانند FMRI (تکنولوژی عکسبرداری با تشدید مغناطیسی تابعی) استفاده میکنند تا تغییرات فعالیتی بخشهایی از مغز مشتریان را مشخص کنند و همچنین ازEEG (تکنولوژی الکتروانسفالوگرافی) وSST (تکنولوژی حالت ثابت) استفاده میکنند تا فعالیت در طیف ناحیه ای خاص از واکنش مغز را سنجش کنند و از سنسورهای مخصوصی استفاده می کنند تا اینکه درک کنند که چرا مصرف کنندگان (مشتریان) هنگام خرید، تصمیم خاصی را می گیرند و اینکه کدام قسمت از مغز به آنها می گوید که کار خاصی را انجام دهند.


مفهوم بازاریابی عصبی:


مفهوم بازاریابی عصبی در سال ۱۹۹۰ توسط روانشناسان در دانشگاه هاروارد مطرح گردید. این تکنولوژی در مورد مدلی بحث می کند که در آن بخش اصلی پیکره ی فکری فعالیت بشری (بیش از ۹۰%)، در ناحیه ی ناخداگاه مغز انسان اتفاق می افتد که در مراحل پایین آگاهی کنترل شده قرار می گیرد. به این دلیل، فن شناسان و تکنولوژیست های قوه ی ادراک موجود در بازار خیلی علاقه دارند که تکنیکهای موثری را یاد بگیرند تا با آنها دستکاری موثری در فعالیت ناخداگاه مغز انجام دهند. دلیل اصلی این کار برانگیختن عکس العمل مورد نظر در قوه ی ادراکی عمیق شخص است.


شناخته شده ترین تکنولوژی بازاریابی عصبی در اواخر دهه ی ۱۹۹۰ توسط پروفسور دانشگاه Jerry Zaltman (Gerald Zaltman) توسعه داده شد، در این زمان بود که تحت نام Zaltman Metaphor Elicitation Technique ((ZMET دارای حق انحصاری شد. ماهیت ZMET محدود می شود به کشف ضمیر ناخداگاه انسان با مجموعه های ویژه ی انتخاب شده از تصاویری که باعث یک پاسخ احساسی مثبت می شوند و تصاویر و تشبیهات مخفی را که باعث تحریک عمل خرید میشوند، فعال می کنند. رنگهای مختلط گرافیکی بر اساس تصاویر جستجو شده پی ریزی می شوند که در پایه ی کار تجاری قرار می گیرد. تکنولوژی بازاریابی ZMET به سرعت توسط صدها شرکت بزرگ دارای مشتری شامل کوکا کولا، جنرال موتورز، نستله، پراکت اند گمبل و … مورد استفاده قرار گرفت.


اساس بازاریابی عصبی Meme می باشد. (توسط Richard Dawkins-یک واحد اطلاعات فرهنگی شبیه به ژن) Meme یک واحد اطلاعاتی ذخیره شده در مغز است. این واحدها بر شخصی که در حال تصمیمگیری در مدت ۲٫۶ ثانیه می باشد تاثیر می گذارند. اگر Meme به طور مناسب انتخاب شود ما چیزهای خوب مثل جکها یا آوازها را به یاد می آوریم و آنها را به اشتراک می گذاریم. Meme ها در حافظه می مانند و توسط بازاریاب ها تحت تاثیر قرارمی گیرند.


مثالهایی از Meme ها: بوی خوش نان تازه، شیرینی ها، کیک مادربزرگ، کاراکترهای افسانه ی پری، ملودی هایی که از سر بیرون نمی روند. بنابراین بازاریاب های عصبی مردم را بررسی می کنند (اسکن مغز، کشف انگیزه های ناخداگاه) و آنها را دستکاری می کنند و در آنها تغییر ایجاد می کنند.


شرکتهایی از قبیل گوگل (Google)، سی بی اس(CBS) و فریتو- لی (Frito-Lay) در میان دیگر شرکتها برای سنجیدن افکار مصرف کننده در مورد تبلیغات یا محصولاتشان از خدمات بازاریابی عصبی استفاده کرده اند.


عبارت “بازاریابی عصبی” یا Neuromarketing برای اولین بار توسط Ale Smidts در سال ۲۰۰۲ مطرح شد.


منبع: سایت آموزش بازاریابی

  • بهزاد حسین عباسی
۲۹
ارديبهشت

ماموریت اصلی بازاریابی چیست؟

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

دست کم می توان سه پاسخ متفاوت به این پرسش داد. قدیمی ترین پاسخ این است که ماموریت اصل بازاریابی، چیزی جز فروش بخشی از، یا همه، تولیدات شرکت به فرد یا افراد دیگر نیست. پاسخ دوم، پیچیده تر است، اینکه ماموریت اصلی بازاریابی، ایجاد و تولید محصولاتی است که بتواند نیازهای درست تعریف شده بازارهای هدف درست تعریف شده را برآورده سازد. پاسخ سوم، بسیار پیچیده تر است. ماموریت اصلی بازاریابی، ارتقای معیارهای مادی و کیفی زندگی در سراسر جهان است.


نقش بازاریابی، مفهوم بخشیدن به نیازهای برآورده نشده افراد و ارائه راهکارهای تازه و جالب است. آشپزخانه جدید و لوازم موجود در آن، نمونه خوبی به حساب می آید که زنان را از شر کارهای یکنواخت و کسالت آور خانه داری رها می کند تا بتوانند با صرفه جویی در زمان، قابلیت های بیشتری از خود نشان دهند.


منبع: سایت آموزش بازاریابی

  • بهزاد حسین عباسی
۲۹
ارديبهشت


بازاریابی ویروسی

سایت آموزش بازاریابی

بازاریابی ویروسی

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

بازاریابی ویروسی چیست؟


بازاریابی ویروسی در واقع به هر نوع استراتژی گفته می شود که افراد را به انتقال پیام بازاریابی به دیگران تشویق می‌کند و ایجادکننده امکان رشد ترویجی در نمایش و نفوذ پیام است.


بازاریابی ویروسی با تبدیل شبکه اینترنتی مشتریان و مشترکان به ماشین عظیمی که خبرها را دهان به دهان پخش می‌کنند، شرکت را در معرض دید همه قرار می‌دهد.


پیام تبلیغی یک شرکت با استفاده از ترغیب مشتریان به معرفی آن شرکت به دوستان و آشنایان می‌تواند به طور چشمگیری افزایش یابد. در واقع شرکت از مشتریان خود برای انجام این کار استفاده می‌کند و مشتری با هر بار استفاده‌، بی‌اختیار فروشنده محصول شرکت می‌شود. اگر درصد زیادی از دریافت‌کنندگان پیام، آن را به تعداد زیادی از دوستان خود ارسال کنند، رشد ارسال آن پیام بسیار قابل توجه خواهد بود و به طبع اگر تعداد تبادل کم شود، رشد با شکست مواجه خواهد شد. بازاریابی ویروسی (Viral Marketing) به معنای عرضه تسهیلاتی به طور مجانی و دادن اجازه به افراد برای انتقال آن به دیگران است.


آغاز یک طرح بازاریابی ویروسی اثربخش، مستلزم ارایه یک دلیل یا انگیزه قوی به افراد است تا آنها را تشویق به ارسال پیام و یا تبلیغ مورد نظر به دوستان و اطرافیانشان کند. به طور مثال طنزها و لطیفه‌ها معمولاً خیلی سریع از فردی به فرد دیگر انتقال پیدا می‌کند، صرفاً به این دلیل که بامزه و خنده‌دار‌ هستند. بنابراین کلید موفقیت در نهایت در دست بازاریابان است چرا که آنها باید با ارایه ایده‌ها و تشویق خلاقانه، انگیزه لازم را به افراد برای ارسال پیام مورد نظر به دیگران بدهند. یک ایده جالب توجه، به عنوان مشوق می‌تواند مشتریان را تشویق کند تا برای توصیه محصول و یا نام تجاری مورد نظر با هم ارتباط برقرار کنند.


دو بینش در بازاریابی ویروسی دارد که عبارت است از:


دنیایی که در آن بازاریابان می‌توانند با هزینه‌های تقریباً معادل صفر مشتری ایجاد کنند.


پیشنهاد می‌کند که ارتباطات از حالت "بازاریاب - مصرف‌کننده" به طرف "مصرف‌کننده- مصرف‌کننده" جابه‌جا شود. در واقع، بیشترین قدرت در فروش محصولات و ایده‌ها از طریق بازاریاب به مشتری صورت نمی‌گیرد، بلکه از طریق مشتری به مشتری انجام می‌شود.


دلیل محبوبیت بازاریابی ویروسی:


شبکه‌های اجتماعی کاملاً به سمت وب حرکت کرده‌اند. اکنون بخش بزرگی از دوستان و اعضای خانواده هر شخص روی خط است یا به زودی به آن متصل می‌شود. تماس شخصی بر روی وب تقریباً به صورت رایگان است. هر شخص می تواند در عرض کمتر از یک روز با صد نفر ارتباط برقرار کند و هر کدام از این صد نفر نیز به نوبه خود می‌توانند با بیش از صد نفر دیگر ارتباط برقرار سازند. در واقع هرم ارتباطی می‌تواند در مدت یک روز ساخته شود، تاثیر شبکه نقش مهمی را ایفا می‌کند. همان طور که افراد بیشتری ثبت‌نام می‌کنند، آنها می‌توانند با گروه بزرگتری ارتباط برقرار کنند و به زودی تعداد کل به صورت تصاعدی افزایش می‌یابد.


کارهای شرکتها برای ایجاد انگیزه در مشتریان:


   خدمات یا مفاهیم ارزشمند


   تشویق مالی (در شکل رقابت و مسابقه یا برنامه‌های حق و حساب)


   احساس تشخص به علت همراه بودن با نام و نشان تجاری شرکت


   سرگرمی (انیمیشن، کارت پستال و ...‌. )


بازاریابی ویروسی راهبردی چیست؟


شرکتهایی از طریق پیامهایی دربرنامه‌های پست الکترونیک برای خود تبلیغ می‌کنند. بر اساس این روش هر نامه‌ای که توسط خدمات پست الکترونیک این شرکتها صادر می شود، حاوی پیام تبلیغاتی مختصر و مفیدی است، یعنی به تعداد نامه‌هایی که مردم با استفاده از خدمات این شرکتها بین هم مبادله می‌کنند، این پیامها هم توزیع می‌شود. از آنجا که این پیامها بدون فعالیت و دخالت مستقیم این شرکتها توزیع می‌شود و در تمام مکاتبات بین افرادی که نشانی الکترونیک خود را از این شرکتها اخذ کرده‌اند، منتشر می‌شود به این شیوه بازاریابی، ویروسی راهبردی می‌گویند.


انواع بازاریابی ویروسی:


ویروسی ارزشی: در این حالت افراد تجربیات با کیفیت خود را با دیگران سهیم می‌شوند. فرد "الف" محصولی را امتحان می‌کند و آن را خوب می‌یابد، پس او به فرد "ب" می گوید که او نیز این محصول را امتحان کند. در این حالت محصولات باید به اندازه کافی خوب باشند تا منجر به ترغیب افراد شوند. در واقع استفاده از این جمله که "این موضوع را برای دوستان خود به‌ صورت رایگان ارسال کنید" یک محصول را ویروسی نمی‌کند، بلکه آنها فقط به استفاده‌کنندگان اجازه می‌دهند تا درباره محصولات خوب با دیگران صحبت کنند.


ویروسی حیله‌ای: افراد به دلایل زیادی‌، از طریق تشویق دیگران سعی در فروش محصول می‌کنند. فرد "الف" سعی می‌کند تا فرد "ب" را متقاعد کند که محصول را امتحان کند، زیرا ممکن است در صورت استفاده فرد "ب" از آن محصول، فرد "الف" پاداشی دریافت کند. در این حالت استفاده‌کننده بایستی احساس کند که پاداش ارزشمند است و این که محصولات به اندازه کافی خوب باشند که برای نارضایتی احتمالی دیگران بتوان ریسک کرد. به عبارت ساده، زمانی که محصولات به اندازه کافی با کیفیت نیستند، افزودن پاداش ممکن است منجر به واکنش شدید استفاده‌کننده در برابر فروش شود.


ویروسی حیاتی: افراد می‌خواهند تا در تجربیات خود با کسانی شریک شوند که به محصولات معین و ویژه‌ای نیاز دارند. فرد "الف" می‌خواهد در تجربه یک محصول با فرد "ب" شریک شود و فرد "ب" نیاز به محصول دیگر دارد و ... نرم‌افزار آکروبات (acrobat) و سایت ای - بی (eBay) مثالهایی از این دسته‌اند. در این حالت استفاده‌کننده بایستی احساس کند که آن تجربه و محصول ارزشمند است تا علاوه بر ایجاد تغییر در خود شخص، دلیلی برای ارسال آن به دیگران نیزداشته باشد.


ویروسی مارپیچی: افراد می‌خواهند تا در تجربیات شاد، و یا جالب با دیگران شریک شوند. فرد "الف" می‌خواهد تجربه خود را با فرد "ب" در میان بگذارد، به خاطر این که او فکر می‌کند که فرد "ب" نیز آن موضوع را مثل خودش شاد، و یا جالب می‌داند. ذکر این موضوع لازم است که محصولات و کالاهای اجباری مناسب این طبقه نیستند.


ویروسی ناخوشایند: افراد به دیگران درباره تجربیات منفی خود هشدار می‌دهند. فرد "الف" محصول را امتحان می‌کند و درمی‌یابد که محصول خیلی بدی است سپس او مانع استفاده فرد "ب" از این محصول می‌شود. کسی که محصولاتی با کیفیت پایین ایجاد می‌کند که مطابق با نظر و سلیقه استفاده‌کننده نیست یا محصولاتی که استفاده‌کننده حالت مزورانه‌‌ای را در آن محصول مشاهده می‌کند، این نوع ویروس را ایجاد می‌کند.


نتیجه آن که برای ویروسی ساختن بایستی نوع آن را در نظر داشت. شرکتها باید سعی کنند تا نیازها و خواسته‌های استفاده‌کنندگان خود را شناسایی و برای برآورده ساختن و ارضای آن نیازها و خواسته‌ها، محصولاتی را ایجاد کنند که منجر به یک تجربه مثبت در استفاده‌کننده شود. مطابق با بررسی‌های صورت گرفته به طور متوسط استفاده‌کنندگان بر خط، دوازده نفر دیگر را از تجربه خرید خود آگاه می‌کنند و این پویایی، قدرت بازاریابی ویروسی است.


متن کامل مقاله بازاریابی ویروسی را می توانید از بخش مشترکین ویژه سایت به شکل فایل PDF دانلود کنید.


منبع: سایت آموزش بازاریابی

  • بهزاد حسین عباسی
۲۹
ارديبهشت

چه افرادی به بازاریابی روی می آورند؟

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

بازاریابی به جذب افرادی گرایش دارد که چالش را دوست دارند، می خواهند با سایر مردم معامله کنند، مبارزات رقابتی می خواهند و به نوآوری و خلاقیت علاقه دارند.


بازاریابی به جلب افراد توانایی ادامه می دهد که با علاقه مندان به حسابداری و امور مالی تفاوت دارند،زیرا گروه آنان به جای اعداد و ارقام، به ارتباط با مردم گرایش نشان می دهند و انجام عمل را به دادن گزارش ترجیح می دهند.فکر می کنم ارزش توانایی افراد در بازاریابی بالاتر رفته است. بسیاری از افراد با MBA به تحقیقات بازاریابی روی می آورند که باید به آنها تصویری گسترده تر در مورد تصمیم گیری شغلی و نه تنها بازاریابی داد.


ولی معایبی نیز در آموزش و تربیت بازاریاب ها در نحوه بخشیدن اعتماد به نفس به آنها وجود دارد.توجه داشته باشید که اغلب شرکتها بازاریاب حرفه ای در سطح بالا در اختیار ندارند.یکی از معایب مهم این است که بازاریابها به اندازه کافی در مورد تحلیل و زبان مالی،علیرغم اینکه بسیاری از آنها MBAهای خود را گرفته اند، دچار حالت انفعالی می شوند. بازاریاب ها هرگز مورد احترام قرار نمی گیرند، مگر اینکه در زبان مالی تبحر داشته باشند.


دومین نقص،محدودیت دانش بازاریابها درباره فنآوری است.بازاریابی مورد حمایت فنآوری،آینده ای روشن دارد.موفقیت بازاریابی وابسته به پیچیدگی نرم افزاری،کارتهای هوشمند،بازاریابی پایگاه داده ها،اتوماسیون بازاریابی، بازاریابی اینترنتی، بازاریابی پست الکترونیکی، الگوسازی بازار، تحلیلهای پیشگویانه، تحرکات بازاریابی و سایر ابزارهای فنی است.

  • بهزاد حسین عباسی
۲۹
ارديبهشت

 

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

  تفاوت میان بازار رقابتی و بازار ابر رقابتی چیست؟


بسیاری از بازارها از رقابتی تبدیل به ابر رقابتی شده اند. در بازار رقابتی، شرکت همیشه می تواند وضعیت بازار و میزان رقابت را پایدار نگه دارد. در بازار ابر رقابتی، به ندرت میزان رقابت پایدار می ماند. تغییر سریع فنآوری و همچنین جهانی سازی می تواند در یک شب، مزایای رقابتی را تخریب کند. تنها امید،بهینه سازی مداوم است که عده ای آن را موفقیت مداوم نامیده اند. زمانی که جک ولش در جنرال الکتریک، مدیر عامل بود، به کارکنانش گفت:"یا تغییر کنید، یا بمیرید!"شاید تنها امتیازی که یک شرکت می تواند به دست بیاورد، قدرت تغییر کردن با سرعتی بیشتر از رقبا باشد.


البته شرکتها باید سایر رقبایشان را که در فرآیندهای معینی پیشرفت کرده اند، در مورد گسترش تولید، حفظ مشتری، و انجام سفارش، به دقت زیرنظر داشته باشند. در عین حال، این معیار به دو شکل ظاهر می شود: انفعالی که در آن شرکت، همه تجربیات رقبا را نسخه برداری و تقلید می کند و خلاق که در آن شرکت، علاوه بر نسخه برداری از تجربیات رقبا، آنها را بهینه سازی می کند. معیار فعال، بهترین را بهتر می کند. نه اینکه بهترین را انتخاب کند. بنابراین نیازی به حذف تفکیک نیست.

  • بهزاد حسین عباسی
۲۹
ارديبهشت

 

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

بازاریابی چند سطحی چیست؟

 بازاریابی چند سطحی که بازاریابی شبکه ای نیز نامیده می شود، روش هایی را توصیف می کند که شرکت ها در چهار چوب آن، قرارداد هایی را با افراد منعقد می کند و کالاهایی را با مراجعه به هر خانه، می فروشند. این روش را بازاریابی چند سطحی می نامند، زیرا افراد طرف قرار داد می توانند از افراد دیگر نیز دعوت کنند و با فروش بیشتر، سود زیادتری حاصل شود.طلا فروشان، فروشندگان لوازم خانگی و فروشندگان مواد دارویی می توانند با بازاریابی چند سطحی، فرصتی برای ایجاد کار موقت برای میلیونها نفر ایجاد کنند تا آنها با برقراری ارتباط با دوستان، آشنایان، خویشاوندان و همکاران، کالاهایی را به فروش برسانند. شرکت های جنبه سطحی، می توانند افراد را با وعده ثروتمند شدن و کسب درآمد زیاد، به کار بگمارند و البته در مواردی نیز این وعده ها عملی می شوند.

  • بهزاد حسین عباسی
۲۹
ارديبهشت

 

چگونه بازاریابی از آغاز تاکنون تغییر کرده است؟

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

بازاریابی به عنوان موضوعی آغاز شد که جدا از اقتصاد است. بازاریاب های نخستین، تلاش های خود را بر یافتن شبکه های توزیع متمرکز می کردند. اغلب اقتصاددانان منحنیهای عرضه و تقاضایی را نشان می دادند که قیمت بازار را تعیین می کردند بدون اینکه توجهی به سطوح مختلف توزیع داشته باشند. بازاریابی اولیه، تشریحی و بنیادین بود. بازاریابی اولیه علاوه بر شبکه ها، بر تبلیغات و فروش شخصی تمرکز داشت. بسیاری از افراد بازاریابی را به عنوان واژه ای جدیدتر و زیباتر برای فروش می دانستند. سالهای زیادی طول کشید تا بازاریابی از شر این طرز تلقی رهایی یافت.مراحل اصلی پیشرفت بازاریابی از این قرار است.


*چهار P، گامی به جلو به حساب می آید، زیرا این مفهوم، تعیین کننده محصول، قیمت، مکان و تبلیغ به عنوان تصمیمات سازنده در آمادگی برای معرفی بازار است. مدتی بعد بازاریابها متوجه می شوند که به منظور فعال کردن چهار P، لازم است مشتریان خود را بهتر بشناسند، بنابراین به موضوع چهارP، روی آوردند: ارزش مشتری، هزینه های مشتری، آسایش مشتری و ارتباط مشتری.


*پس از آن بازاریابها نظریه ای را بر این اساس ارائه دادند که چهار P باید پیش از تفکر راهبردی STP، یعنی بخش بندی ،هدف گذاری و موقعیت یابی بیاید.


*آنگاه بازاریابها متوجه شدند که یک شرکت می تواند روی چهار سطح از هدف گذاریها عمل کند: بازار انبوه، بخشی از بازار، گوشه ای از بازار یا حتی یک مشتری.


*پس از آن بازاریابی به مهارت در مدیریت سطوح، زمان بندی و ترکیب تقاضاها، تعمیم یافت.


*بازاریابی بسیار گسترده تر از آن شد که تنها در تولیدات و خدمات معافیت داشته باشد و انگاره ها، دلایل، مکانها، افراد، سازمانها و سایر موارد را نیز در بر گرفت.


منبع: سایت آموزش بازاریابی

  • بهزاد حسین عباسی
۲۹
ارديبهشت

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

بازاریابی چیست؟

سایت آموزش بازاریابی

بازاریابی چیست؟ فیلیپ کاتلر که در ادبیات مدیریت، به‌عنوان پدر مدیریت نوین بازاریابی معروف است، تعریف زیر را از بازاریابی ارایه نموده است: بازاریابی یک فرآیند اجتماعی و مدیریتی است که به‌وسیله آن، افراد و گروه‌ها، نیازها و خواسته‌های خود را از طریق تولید، عرضه و مبادله کالاهای مفید و باارزش با دیگران، تامین می‌کنند.


در تعریف بالا، مقصود از نیاز، دسترسی نداشتن به یک رضامندی اساسی است، مثلا مردم به خانه، غذا، بهداشت و تفریح نیاز دارند. در مقابل، منظور از خواسته، علاقه و میل به برخی از کالاهای خاص است. مثلا ساندویچ همبرگر یا چلوکباب کالاهایی هستند که ممکن است برای رفع نیاز به غذا مطلوب باشند.


کارکرد بازاریابی: بازاریابی امیال و نیازهای ارضا نشده را شناسایی می‌کند. این مفهوم به نقل از پارک بازاریابی ایران می‌باشد. همچنین ضمن تعریف و تخمین اندازه یک بازار تعریف شده، میزان سودآوری آن را نیز اندازه‌گیری می‌کند. به عبارت دیگر بازاریابی، بخش‌هایی از بازار را به عنوان مناسب‌ترین بخش بازار برای شرکت شناسایی و مشخص می‌کند که شرکت نیز توانایی و امکان عرضه خدمات به آنها را دارد و همچنین مناسبترین محصولات و خدمات مورد نیاز آن بخش را طراحی و معرفی می‌کند.


ارکان بازاریابی: بازاریابی بر پایه ۴ مقوله اصلی (معروف به P4 ) به شرح زیر استوار است:


   1کالا یا خدمات Product


   ۲توزیع Place


   3قیمت‌گذاری Pricing


   4تبلیغات یا پیشبرد فروش Promotion


 


مفاهیم ضروری در بازاریابی:


   پیام: کسب و کار شما چه پیامی را منتقل می‌کند؟


   رسانه: روزنامه، تلویزیون، ایمیل، بیلبورد، تبلیغات در سایت‌های اینترنت


   مخاطب: افرادی هستند که علاقه مند به محصولات و یا خدمات شما هستند


 



منبع: سایت آموزش بازاریابی

  • بهزاد حسین عباسی
۲۹
ارديبهشت

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

ده گناه کبیره در بازاریابی


1-شرکت به اندازه کافی، بازار محور و مشتری پذیر نیست.


2-شرکت با اهداف مشتریان خود آشنایی کامل ندارد.


3-شرکت نیاز به تعریف بهتر از رقبا و بررسی آنها دارد.


4-شرکت روابط خود را با سهامداران به درستی تعیین نکرده است.


5-شرکت در یافتن فرصتهای جدید خوب عمل نکرده است.


6-طرح های بازاریابی و فرآیندهای طراحی شرکت،نقص دارد.


7-خط مشیهای تولید و خدمات شرکت باید جدیتر شود.


8-تلاش های شرکت برای ایجاد علامت تجارتی و ارتباط، ضعیف است.


9-شرکت برا ی حضور در بازاریابی ،به درستی سازماندهی نشده است.


10-شرکت از فنآوری، استفاده کامل و بهینه نکرده است

  • بهزاد حسین عباسی
۲۹
ارديبهشت


آیا بازاریابی  هنر به حساب می آید یا صنعت؟

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

بازاریابی، بیشتر صنعت و حرفه است، و نه شکلی از هنر. انجمن بازاریابی آمریکا و انستیتو خبرگان بازاریابی بریتانیا، مستقلا روی اعتبار نامه های حرفه ای بازاریابها کار می کنند. آنها باور دارند که آزمایشها را می توان به گونه ای طراحی کرد که بتوان میان بازاریابهای صالح و بازاریابهای جعلی و قلابی تمایز قائل شد. 


در عین حال، بسیاری از افراد که آموزش بازاریابی ندیده اند،می توانند ذاتا دارای انگاره هایی برجسته در این زمینه باشند.اینگوار کمپراد،بازایاب نبود،ولی شرکت IKEA پدیده ای موفق در تولید محصولاتی با کیفیت خوب و ارزان قیمت است و اهداف خود را محدود به بازاریابها نمی کند.


البته علم در بازاریابی نقش برجسته ای دارد. بازاریابها از طریق تحقیقات علمی،الگوسازی و تحلیل های پیشگویانه، به یافته های جالبی دست می یابند.بازاریابها از الگوهای بازاریابی برای تصمیم گیری و هدایت سرمایه هایشان استفاده می کنند. آنها روشهای سنجسی را به منظور تعیین نحوه فعالیتهایشان در امر فروش و سوددهی به کار می برند.


منبع: سایت آموزش بازاریابی

  • بهزاد حسین عباسی