سمینار پکیج مدیر سرآمد مرکز آموزش بازرگانی بوشهر مهندسین مشاور تعالی گستر جنوب
مهندس مصطفی شهبازی
مهندس بهزاد حسین عباسی
دکتر حمید اسماعیلی
دکتر علیرضا یوسفی
دکتر دامون نوذری
مهندس نیما کیمایی
دکتر محمود آسیاچی
سمینار پکیج مدیر سرآمد مرکز آموزش بازرگانی بوشهر مهندسین مشاور تعالی گستر جنوب
مهندس مصطفی شهبازی
مهندس بهزاد حسین عباسی
دکتر حمید اسماعیلی
دکتر علیرضا یوسفی
دکتر دامون نوذری
مهندس نیما کیمایی
دکتر محمود آسیاچی
قیمتگذاری پرستیژی و کاربرد آن در بازاریابی
شرکتها بهطورکلی از روشها و استراتژیهای مختلفی برای قیمتگذاری محصولات خودشان در زمان بازاریابی و فروش آنها استفاده میکنند که یکی از این استراتژیها قیمتگذاری پرستیژی است.
بهطورکلی بهمنظور تشخیص قیمت مطلوب و بهینه، بازاریابان مقدار کار بدنی موردنیاز برای تولید، هزینههای تولید و تبلیغات را مدنظر قرار میدهند. زمانی که این هزینهها مدنظر قرار گرفت، سپس شرکت قادر به تعیین میزان حداقلی برای سود خود در رابطه با آن کالا در نظر بگیرید. بااینوجود شرکتهای بسیار زیادی هستند که ترجیح میدهند که قیمت حداکثری را همان استراتژی قیمتگذاری پرستیژی را پیش بگیرند، چراکه به این اصل اعتقاددارند که همواره قیمت “گران” موجب میشود تا مشتری محصول موردنظر را محصولی گرانقیمت در نظر بگیرد.
بهعنوانمثال، اگر قیمت یک جفت کفش آدیداس بر اساس هزینههای انجامشده برای آن مقدار X باشد، آنگاه قیمت معرفیشده برای این محصول در بازار X + 50% هست. شرکت آدیداس میتواند این قیمت در حد X + 20% هم حفظ کند، اما در این صورت طیف قیمتهای این شرکت در حد شرکتهایی از قبیل پوما قرار میگیرد که برندی بااعتبار بسیار پایینتر در نظر گرفته میشود. بنابراین، برای انتقال این حس که شرکت آدیداس بهترین است و قیمتهای آنهم نشان از این موضوع دارد، آدیداس همواره قیمتهای خود را در این رنج X + 50% حفظ میکند. باید همواره به این نکته توجه داشت که زمانی که این شرکت اقدام به کاهش قیمتهای خودش بکند، رفتهرفته شروع به نابودی تصویر برند خودش را هم میکند.
قیمتگذاری
این روش قیمتگذاری در برخی از موارد تحت عنوان قیمتگذاری بصری یا قیمتگذاری بهینه هم شناخته میشود و توسط شرکتهایی مورداستفاده قرار میگیرد که همواره در پی ایجاد تصویری از شرکت خودشان برای ارائه بهترین نوع محصول به بازار مصرف میباشند.
قیمتگذاری پرستیژی همبستگی مستقیمی با برند و تصویر آن در اذهان مصرفکنندگان هم دارد. اگر مشتری برای آن برند ارزش قائل بوده و از ویژگیها و خصوصیات محصولات آن نسبت به محصولات رقبا راضی باشد، آنگاه میتواند از این شیوه قیمتگذاری سود برده و با به دست آوردن ارزش برخلاف کیفیت یا هزینههای پایین تولید، نسبت به رقبای خود امتیاز بالاتری کسب کند.
این مفهوم بر این فرض بنا گرفته است که مشتری همواره برای تصویر ذهنی بالاتر و بهتر حاضر به پرداخت هزینههای بالاتری هست و درواقع اقدام به جستجو در رابطه هماهنگی و همخوانی قیمت و ارزش ارائهشده نمیکند. اغلب قیمتهای بالاتر برای مشتری به این صورت توجیه میشود که ارزشافزودهای نسبت به هزینههای انجامگرفته برای مشتری وجود دارد. اساساً، شرکتهای مختلف برفرض و استنباط مشتری تکیهدارند که محصول آنها از کیفیت بالاتری نسبت به محصولات رقبا برخوردار هست، چراکه هزینههای بالاتری برای تولید آن صرف میشود.
بهعنوانمثال زمانی که شرکت رولکس اقدام به فروش یک ساعت مچی میکند، درواقع در حال فروش یک کالا برای نشان دادن زمان به مشتریان نیست، بلکه درواقع در حال فروش نشان دادن و معرفی ارزش ثروت مادی مشتری به مخاطبین است. بااینوجود مشتری هم میتواند اقدام به خرید یک ساعت مچی با برند Timex بکند، که قابلیتهای فنی یکسانی نسبت به ساعت رولکس دارد که با حدود 10 برابر قیمت کمتر، همان زمان را به مشتری را نشان داده یا حتی در برخی از موارد قابلیتهای بیشتری برای مشتری به ارمغان میآورد. بااینوجود ساعت رولکس از استراتژی قیمتگذاری پرستیژی استفاده میکند، چراکه اعتقاد دارد ارزش واقعی دربرند است و به قابلیتهای فنی ساعت ارتباطی ندارد. از این طریق، اقدام به تقویت ارزشی میکند که با فروش ساعتهای خود به مشتری ارائه میدهد.
قیمتگذاری
در رابطه با فروش کالاهای پرستیژی ارائه یک تخفیف قابلتوجه درواقع میتواند موجب صدمه زدن به میزان فروش محصول شود و تأثیری منفی بر تصویر برند شرکت از خود بر جای بگذارد. از طرف دیگر، بهمنظور حفظ چنین استراتژی، این شرکتها باید سرمایهگذاریهای قابلتوجهی در رابطه با بازاریابی و ایجاد تصویر مناسب از برند خود داشته باشند. درحالیکه اغلب شرکتها ممکن است چیزی در حدود 4% بودجه خودشان را برای بازاریابی اختصاص دهند، چنین شرکتهایی باید بودجهای در حدود 10% از ارزش محصول را برای فعالیتهای بازاریابی اختصاص دهند.
آموزش بازاریابی افزایش فروش افزایش مشتری بازاریابی بازرگانی برند برندسازی برند سازی برندینگ تبلیغات تجارت تحقیقات بازاریابی جذب مشتری دوره های آموزشی دوره های آموزشی جذب مشتری دوره های آموزشی فروش دوره های بازاریابی رشد برند روش های فروش رونق کسب و کار ساخت برند سخنران بازاریابی سخنران برند سخنران فروش فروش مدیریت مدیریت ارتباط با مشتری مدیریت ارتباط با مشتری CRM مدیریت برند مذاکره مشاور مشاور بازاریابی مشاور برند مشاور برندینگ مشاور فروش مشاور مدیریت مشتری مشتری مداری و CRM مقالات بازاریابی مهندسی فروش مویرگی
قیمتگذاری پرستیژی اغلب مبنایی روانشناختی داشته و قسمت خاصی از بازار را مدنظر قرار میدهد که قیمتهای بالاتر را مرتبط باکیفیت بالاتر محصول در نظر میگیرند. این دسته از مشتریان، افرادی هستند که تصور میکنند با داشتن یک محصول یا قیمت نهایی و تمامشده بالاتر، از موقعیت اجتماعی بالاتری نسبت به بقیه برخوردار میشوند. ازاینرو، همواره قیمتهای بالاتر را برای محصولات خود حفظ کرده تا میزان پذیرش بالاتر محصول رابین مشتریان خودشان هم تقویت کنند.
چالشهای یک مدیر بازاریابی در قرن 21
آموزش بازاریابی افزایش فروش افزایش مشتری بازاریابی بازرگانی برند برندسازی برند سازی برندینگ تبلیغات تجارت تحقیقات بازاریابی جذب مشتری دوره های آموزشی دوره های آموزشی جذب مشتری دوره های آموزشی فروش دوره های بازاریابی رشد برند روش های فروش رونق کسب و کار ساخت برند سخنران بازاریابی سخنران برند سخنران فروش فروش مدیریت مدیریت ارتباط با مشتری مدیریت ارتباط با مشتری CRM مدیریت برند مذاکره مشاور مشاور بازاریابی مشاور برند مشاور برندینگ مشاور فروش مشاور مدیریت مشتری مشتری مداری و CRM مقالات بازاریابی مهندسی فروش مویرگی
هر شخصی در شغل و حرفه خودش با مشکلات و چالشهایی روبرو است که این موضوع با معرفی انواع مختلف رسانههای ارتباطی و هزینههای مختلف تبلیغات در بازار برای مدیران بازاریابی از هر شغلی سختتر و سختتر است. بهطورکلی یک مدیر بازاریابی در قرن 21 با چالشها و مشکلات زیر مواجه است:
اختصاص بودجه یک چالش شغلی برای مدیران بازاریابی از روز اول شروع کار و فعالیت بهحساب میآید
بودجه خود را در چه رابطهای مورداستفاده قرار میدهید؟ آیا آن را برای شبکههای تلویزیونی استفاده میکنید؟ یا شبکههای رادیویی؟ یا آنلاین یا اصلاً برای یک رسانه دیگر؟ امروزه رسانههای مختلفی وجود دارد که در هر یک شدت تبلیغات پخششده کاملاً متفاوت است که موجب تبدیلشدن موضوع تبلیغات و مدیریت آن به یک چالش اساسی برای مدیران بازاریابی شده است. اگر پیام درست انتخاب کنید و رسانه مناسب برای پوشش آن را انتخاب نکنید، سپس احتمال گمشدن و دیده نشدن پیام شما بسیار زیاد میشود.
ایجاد تمایز
چالش دوم ایجاد تمایز است. یک مشتری اغلب در فاصله زمانی یک دقیقه 6 یا 7 مورد تبلیغ مختلف را مشاهده میکند. اگر طول مدتزمان این تبلیغات بیشتر باشد، بازهم میبایست در این فاصله زمانی 2 یا 3 تبلیغ را مشاهده کند. بنابراین شما بهعنوان یک مدیر بازاریابی چگونه موجب ایجاد تمایز خودتان از دیگر برندهای تبلیغاتی میشوید؟ پیامی که یک چنین تبلیغی در چنین شرایطی باید به مخاطب انتقال دهد، باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ و البته توجه باشید که این تبلیغ باید آنقدر مؤثر باشد که از هیاهوی تبلیغاتی بهراحتی عبور کند و وارد ذهن شلوغ مشتری شود. بنابراین، ایجاد تمایز یکی دیگر از چالشهای بسیار بزرگ برای مدیران بازاریابی بهحساب میآید.
مدیر بازاریابی
یادآوری برند
فرض کنید شما پیام مناسب را انتخاب کردهاید. از طریق کانالهای مناسب این پیام را تبلیغ کردهاید. اما حالا در رابطه با یادآوری و به خاطر سپاری برند توسط مشتری چهکاری انجام میدهید؟ برای یادآوری برند در ذهن مشتری چه میزان بودجه اختصاص میدهید؟ یک تاکتیک خوب و موفق در این زمینه استفاده از تاکتیک مورداستفاده توسط برند Vodafone است که همیشه یک تبلیغ 15 تا 20 ثانیهای دارد که برای افزایش اثرگذاری و به یادآوری برند میتواند در هرزمانی از آن استفاده کند. همچنین در این رابطه برند اینتل هم از یک نوای بهیادماندنی در تبلیغات خود استفاده میکند که موجب یادآوری این برند تنها در طی چند ثانیه میشود.
جایگاه سازی
یکی دیگر از هدفهای یک مدیر بازاریابی به دست آوردن جایگاه مناسب برای برند است، البته، جایگاه سازی امروزه تبدیل به یک فعالیت مهم و جامع شده است. شرکت همانند سامسونگ یا اپل همواره باید توجه داشته و مطمئن شود که تمام بخشهای و دپارتمانهای آن (شامل فروش، خدمات و …) از آمادگی لازم برای به دست آوردن جایگاه مناسب در ذهن مشتری برخوردار است. بااینوجود سکان اصلی همیشه در دست این وظیفه مهم و البته آخری یک مدیر بازاریابی است و پیام تهیهشده و ارسالشده از طریق تبلیغات برای مشتری، عموماً یک تأثیرگذاری کلی برای مشتری را ایجاد میکند. برند همواره باید برند شماره یک در ذهن مشتریان باشد یا حداقل اینکه جایگاه دوم یا سوم را کسب نماید. اگر رتبهای پایینتر از این موضوع را به دست آورد، بهطور مستقیم بر میزان فروش محصول موردنظر تأثیرگذاری خواهد بود. بنابراین به این نتیجه میرسیم که جایگاهیابی بههیچوجه نباید چالشی کوچک یا سادهای در نظر گرفته شود.
چالشهایی که در بالا بهعنوان وظایف خطیر یک مدیر بازاریابی به آنها اشاره شد، بهگونهای هستند که هر یک خودشان شامل 100 تصمیم و رد یا قبول کردن 100 گزینه مختلف میشوند و البته در این موقعیت است که بازهم در پس ذهن فرد همیشه شک و شبههای باقی میماند که مثلاً اگر آن گزینه را انتخاب کرده بودم چه نتیجهای کسب میکردم؟ اگر پیام بازاریابی دیگری را انتقال میدادم، چه اتفاقی میافتاد؟ این خود دلیل اصلی از بین رفتن و از هم پاشیدن بسیاری از آژانسهای تبلیغاتی و برنامهریزی در دوره فعلی است. چراکه هر یک از شرکتها تا جای ممکن نیاز به ذهنهای باز و روشن برای کار و فعالیت بر روی موضوعات مختلف رادارند و این تعداد افراد خود بستگی به بودجه و توان شرکتها و برندها دارد.
بنابراین به این نتیجه میرسیم که شغل مدیران بازاریابی با چالشهای بسیار متنوعی درگیر است و 4 مورداشاره شده در بخش بالا مهمترین این موارد را تشکیل میدهند.
بازاریابی احتباسی چیست و چرا باید از امروز به آن بپردازید؟
بازاریابی احتباسی (Retention Marketing) نوعی کمتر شناختهشده از بازاریابی است که امروزه به نظر میرسد در حال پدیدار شدن در اغلب وبلاگها، سایتها، پادکستها یا حتی دیگر انواع محتوای موردعلاقه ماست. اما باوجود گسترش آن با این سرعت، ما واقعاً میدانیم این نوع از بازاریابی چیست؟
بازاریابی احتباسی چیست؟
بازاریابی احتباس نوعی از بازاریابی است که امروزه بهسرعت در حال شایع شدن در دنیای تجارت الکترونیک است و تمرکز این مکتب از بازاریابی ایجاد مشتریانی است که بهخوبی با کسبوکار شما تعامل برقرار کرده و برای خرید از فروشگاه شما بارها و بارها به آن مراجعه میکنند. به عبارتی میتوان گفت تغییر از تمرکز بر روی به دست آوردن مشتریان بیشمار به سودآور بودن مشتریانی است که پیشازاین آنها را به دست آوردهاید است! بهطور خلاصه بازاریابی احتباسی عبارت است از:
“فعالیتهایی که یک فروشگاه بهمنظور افزایش احتمال خرید مجدد یک مشتری انجام میدهد، درحالیکه برافزایش سودآوری هر یک از خریدهای انجامگرفته هم تمرکز بسیار زیادی دارد.”
بازاریابی احتباسی
آیا ممکن است این نوع از بازاریابی در آینده به تنها نوعی از بازاریابی تبدیل شود که شما برای بازاریابی فروشگاه خود انجام میدهید شود؟ پاسخ نه است و اینکه شما همچنین به استفاده از انواع روشهای سنتی بازاریابی الکترونیک برای به دست آوردن مشتری نیاز دارید، اما میتوانید از طریق اقناع آنها به خرید بیشتر و در دفعات بیشتر نرخ بازگشت سرمایه از طرف آنها را افزایش دهید.
بازاریابی احتباسی
بازاریابی احتباس موجب افزایش در تعداد دفعاتی میشود که یک مشتری برای خرید مراجعه کرده و نرخ خرید را افزایش میدهد. افزایشی در این دو معیار به معنای افزایش دوره عمر یک مشتری است که منجر سودآوری بلندمدت بجای به دست آوردن مشتری در کوتاهمدت میشود.
بازاریابی احتباسی چه تفاوتی با بازاریابی سنتی برای به دست آوردن مشتری دارد؟
بازاریابی احتباس هرگز جایگزین بازاریابی سنتی که متمرکز بر به دست آوردن مشتریان جدید است برای فروشگاه و کسبوکار شماست، نمیشود و این دو شیوه از بازاریابی باید در کنار هم مورداستفاده قرار بگیرند. میتوانید در ذهن خودتان شیوه بازاریابی مورداستفاده در تجارت الکترونیک را بهعنوان یک ورزش در نظر بگیرید. برخی از تیمها در دفاع خوب هستند و برخی دیگر در حمله کردن نقطه قوت دارند. اما آیا هرگز تیمی با تمرکز کردن بر یکی از این دو شیوه در مسابقه برنده میشود؟
بازاریابی سنتی حالت حمله داشته و بازاریابی احتباسی حالت دفاع کردن برای تیم فروشگاهی شما دارد و برای تسلط کامل بر بازی باید از هر دو روش استفاده نمایید! میزانی که شما فروشگاه شما از هر یک از ای و روش استفاده میکند بر محصولی که شما مورداستفاده قرار میدهید، حاشیه سودی که دارید، صنعتی که در آن فعالیت میکنید و از همه مهمتر طول عمر و مرحلهای که در آن قرار دارید است.
طول عمر حضور شما در بازار بیشترین تأثیرگذاری بر ترکیب استفاده شما از این دو روش بازاریابی را دارد. آیا دیروز فعالیت خود را آغاز کردهاید؟ پس تا زمانی که هیچ مشتری را کسب نکردهاید، استفاده از فعالیتهای موسوم به بازاریابی احتباسی هیچ سودی برای شما نخواهد داشت، بنابراین ابتدا لازم است تمام تمرکز و بودجه خود را بر بازاریابی سنتی و برای کسب مشتری متمرکزسازید. بااینوجود، همچنان که مشتریان بیشتر و بیشتری برای کسبوکار خود جذب میکنید و میزان فروش خود را افزایش میدهید، میتوانید میزان استفاده خود از روشهای موسوم به بازاریابی احتباسی را هم افزایش دهید.
میزان اختصاص بودجه به این دو روش از بازاریابی
همچنان که کسبوکار و فروشگاه شما رشد میکند و گسترده میشود شما میتوانید بر میزان استفاده از روشهای موسوم به بازاریابی احتباسی بی افزایید. در مرحلهای از رشد خود متوجه میشوید که رشد کردن از طریق به دست آوردن مشتریان بیشتر سختتر از به دست آوردن سود بیشتر از طریق مشتریان فعلی است. بر اساس تحقیقی توسط دانشگاه هاروارد مشخصشده که 5% افزایش در استفاده از روشهای بازاریابی احتباسی موجب افزایش 95% سود شما میشود.
بازاریابی احتباسی
چرا باید شروع به استفاده از بازاریابی احتباسی کنم؟
برخی از شما ممکن است تصور کنید که اگر استفاده از این روش تا به این حد سودآور است، چرا تازه از وجود آن و روشهای آن مطلع میشوم؟ باید توجه داشته باشید که ما انسانها تنها درزمانی با یک روش و تاکتیک آشنا میشویم که نیازی برای یادگیری آن احساس کرده باشیم.
پیشازاین استفاده از بازاریابی موتورهای جستجو و شبکههای اجتماعی بسیار ارزان و مؤثر بود بهراحتی انبوهی از مشتری و مراجعهکننده را به وبسایت شما سرازیر میکرد. شما بهراحتی میتوانستید محصولی را برای یکبار به یک مشتری بفروشید و دیگر اصلاً توجهی به آن مشتری نداشته باشید. اما امروز دیگر چنین چیزی را معنی ندارد و روشهای به دست آوردن مشتری بسیار گرانتر و کم اثرگذارتر از پیش میباشند.
بازاریابی احتباسی
این ظهور و سقوط روشهای بازاریابی احتباسی و سنتی چیزی است که بر اساس نتایج مختلف تحقیقات و حتی نتایج تحلیل مراجعه مشتری و بازدیدکننده از وبسایتها در دنیای الکترونیک بهخوبی آن را نشان میدهد. مثلاً بر اساس اطلاعاتی که سایت فیسبوک در اختیار قرار میدهد تعداد نفراتی که یکی از انواع محتوای منتشرشده بر روی این بستر را میبینند در حدود 16% از اعضای شماست، اما در حقیقت این نرخ چیزی در حدود 6% است و نرخ بالاتر از این طریق استفاده از انواع محتوا تبلیغ و ترفیع شده ممکن است که هزینههایی را برای شما در بردارد.
بنابراین روزبهروز هزینه کسب یک مشتری جدید بیشتر و بیشتر از قبل میشود و شما نیاز به کسب سود بیشتر از مشتریانی دارید که هماکنون از محصولات شما استفاده میکنند. چراکه نتایج نشان میدهند که احتمال خرید کردن یک مشتری قبلی از شما چیزی در حدود 9% بیشتر از احتمال خرید یک مشتری قدیمی از شما است.
سهراه استفاده از رفتار گذشته مشتری برای پیشبینی آینده
توجه داشته باشید که هیچکس یک گوی بلورین برای خبر دادن از آینده در مورد اینکه چه کسی، چه چیزی را به چه اندازه میخرد ندارد!!! پس چهکار باید بکنیم؟ صبر کنیم و ببینیم و رفتار مشتری چیست؟ مطمئناً این کار هم درست نیست . . . شما بامطالعه عادات و رفتار مشتریان –بازدیدهای گذشته آنها از وبسایت خودتان- خودتان موارد و نکتههای زیادی میتوانید در مورد آنها بیاموزید و از این طریق پیشبینی کنید که آنها خواهان انجام دادن چهکاری در آینده هستند. مسئله اصلی تنها این است که ببینیم شما به چه اطلاعاتی نیاز دارید و چه زمانی باید از آن استفاده کنید؟
از موتور جستجو تا صفحه فرود
یکی از بهترین دوستان و ابزارهای موجود در دسترس در رابطه با پیشبینی رفتار یک مشتری حساب Gogle AdWords شماست که قادر به مشخص کردن تمام کلمات کلیدی است که خریداران شما اقدام به جستجوی آنها برای خرید کردهاند، اینکه کدامیک از این جستجوها منجر به کلیک کردن و وارد شدن به وبسایت شما است و کدامیک از این کلیکها درنهایت موجب خرید کردن بر روی وبسایت شما شده است.
زمانی که هر یک از این بازدیدکنندگان از طریق AdWords وارد یکی از صفحات فرود موجود بر روی سایت شده باشد، شما میتوانید از اطلاعات مرتبط با وی استفاده کرده و مسیری مشخص از نقطه آغاز تا پایان فرایند خرید را ترسیم کنید. پسازاین مرحله دیگر بهخوبی میدانید که آنها دست یافتن به چه چیزی هستند. آنها از این طریق اطلاعاتی در مورد زمان استفاده خودشان از این گوگل به شما ارجاع میکنند. آیا باید از طریق قرار دادن یک صفحه فرود معمولی و عادی سرعت آنها دررسیدن به صفحهای خاص از وبسایت خودتان را کمتر نمایید؟ و این کار را از طریق ایجاد کلیکهای بیشتر بجای هدایت سریعتر آنها به سبد خرید و سپس تسویهحساب انجام دهید؟ مطمئناً نه!!! زمانی که یک خریدار به شما علناً میگوید که به چیزی نیاز دارد، بلافاصله باید در پی برداشتن موانع از سر راه وی باشید و فرایند خرید را برای وی کوتاهتر کنید.
predicting-consumers
از شبکههای اجتماعی تا وبسایت شما
پی بردن به دلیل مراجعه بازدیدکنندگان به سایت شما زمانی که از کانال شبکههای اجتماعی وارد میشوند سختتر است. سختترین حالت درزمانی است که فرد بر روی بخش اطلاعات تماس شما کلیک میکند و این تصور را برای ما ایجاد میکند که وی درواقع قصد و نیت مشخصی از تماس و ارتباط برقرار کردن با شما دارد. اما در صورت قطع شدن ارتباط از طرف وی، پیگیری و دنبال کردن دلیل این ارتباط بسیار مشکلتر از قبل میشود.
بااینوجود کلیک کردن بر روی برخی از پستهای بخصوص در برخی از شبکههای اجتماعی و وارد شدن به سایت شما، ممکن است اطلاعات بیشتری در رابطه با روند و غالب فکری آن مخاطب در اختیار شما قرار دهد. آیا آنها بهمنظور مطالعه یک محتوای خاص وارد سایت شدهاند؟ شما ممکن است گمان کنید که آنها در جستجوی اطلاعات خاصی هستند. آیا مثلاً بر روی تصویر یکی از پرفروشترین محصولات شما کلیک کردهاند؟ شاید به دنبال یکی از آن محصولات در بازار این محصولات قرارگرفتهاند یا شاید فقط قصد کسب اطلاع از روند موجود و محصولات معمول در یک بازار خاص هستند.
هر عملی در بازاریابی شبکههای اجتماعی به شما در محدود کردن شکل دادن و طبقهبندی کردن اطلاعاتی که به آنها نیاز دارید کمک میکند، بنابراین نباید از این کار خسته شده و از آن دست بکشید. هر چه اطلاعات بیشتری در مورد رفتار گذشته مصرفکنندگان خود داشته باشید، بهتر قادر بهپیش بینی رفتار آینده آنها هستید.
از خریداران دفعه اولی تا خریداران وفادار
خریدهای قبلی همیشه بیشترین و بهترین اطلاعات را در رابطه رفتار خریدار در اختیار شما قرار میدهد، درست است؟ به همین دلیل است که پس از دریافت مبلغ یک خرید هیچگاه نباید خریدار را به حال خود رها کنید، چراکه در این زمان است که اطلاعات بسیار بیشتری نسبت به قبل در مورد این مشتری در اختیاردارید.
اطلاعاتی که پسازاین خرید جمعآوری میکنید، اطلاعات و مواردی که ازاینپس برای ادامه مسیر خود نیاز دارید را در اختیار شما قرار میدهد. آیا این خرید یک کادو بوده یا یکچیز لازم و ضروری برای فرد خریدار؟ آیا وی لوازم اصلی را خرید کرده یا لوازم و متعلقات کناری یک کالای دیگر را خریداری کرده است؟ آیا وی زمانی زیادی را صرف تصمیمگیری برای خرید کرده – بر اساس تعداد دفعاتی که پیش از خرید به سایت شما مراجعه کرده است، تعداد قیاسهایی که بین محصول با محصولات دیگر موجود بر روی سایت انجام داده است، یا حتی احیاناً صحبتهایی که بخش خدمات مشتریان شما انجام داده است.
چیزی که از این مرحله برای شما حاصل میشود منجر به تصمیمگیری برای ادامه ارائه ایدههای هدیه به خریدار است یا اینکه آیا آنها نیاز به اطلاعات بیشتر در رابطه با محصولات مشابهی برای استفاده شخصی خودشان دارند. اگر آنها اغلب اقدام به خرید متعلقات موردنیاز برای بزرگتر و بهتر کردن محصولات خریداریشده از شما میکنند، پس مطمئناً اطلاعات مرتبط با فروش متقابل و محصولات تکمیلی را بپسندند.
بیست نکته برای هر فارغالتحصیل رشته بازاریابی – بخش پنجم و پایانی
از این مجموعه مطلب 5 بخشی، 4 بخش آن تاکنون منتشر شده و در این نوبت بخش پنجم و پایانی آن منتشر می شود که ضمن اشاره ای کوتاه به بخش های قبلی چند نکته پایانی در رابطه با بازاریابی را برای شما یادآوری می کنیم:
در بخشهای قبل از این 20 نکته که 18 مورد از آنها را توضیح دادیم، به موضوعاتی در رابطه با تحصیلات و آموزش شامل عدم ترس از اعداد و ارقام، عدم وابستگی به تئوریهای بازاریابی و عدم در نظر گرفتن فضای آموزشی و مطالعات موردی بهعنوان یک فضای عینی کسبوکار اشاره کردیم. سپس به مبحث تجربه در حوزه یادگیری و فعالیت بازاریابی پرداختیم و گفتیم که اشاره کردن به دورههای مختلف آموزشی و کارآموزی در رزومه شما باوجود اهمیت داشتن ولی نکته خیلی مثبتی هم بهحساب نمیآید و به همین ترتیب داشتن یک رزومه استاندارد به معنای این نکته نیست که شما یک کارشناس حرفهای و بدون عیب و نقص در حوزه بازاریابی بهحساب میآید. سپس در بخش بعدی به موضوع بازاریابی پرداختیم و نکاتی از قبیل حرکت و تغییر با سرعت بسیار بالا در حوزه بازاریابی، تأثیرگذار بودن استفاده از تصاویر و ویدئوها بر انتقال پیام ولی ختم کلام نبودن آنها، عدم نیاز به اتکا و استفاده کردن از روشهای غیراخلاقی برای موفقیت در حوزه بازاریابی، عدم محدود شدن بازاریابی به فعالیتهای انجامشده در برندهای بزرگ و اینکه بازاریابی ترکیبی از هنر و علم و فنآوری است اشاره کردیم.
اما چند نکته پایانی و تکمیلی برای این بخش آخر:
بازاریابی
نکات متفرقه
19- با زبانهای HTML و CSS آشنایی پیدا کنید.
در این زمینه نیازی به تبدیلشدن به یک مهندس نرمافزار بیچونوچرا ندارید اما همواره نیاز به دانستن و درک کلیات و اصول اصلی و پایهدارید. مثلاً زمانی که طراح سایت شما به یک سفر و یا تعطیلات کوتاهمدت میرود، چه اتفاقی ممکن است رخ دهد؟ زمانی که نیاز به ایجاد یک تغییر کوتاه و جزئی بر روی سایت خود داشته باشید، چه اتفاقی میافتد؟ یا حتی زمانی که نیاز به صحبت کردن و مذاکره در رابطه با یک موضوع خاص با طراح وبسایت خودتان دارید، چطور باید بهخوبی متوجه حرف و صحبت او شوید؟
مطمئناً نمیخواهید مانند یک فرد کاملاً خنگ و بیاطلاع در این حوزه در نظر گرفته شوید. پس باید از اصول اولیه کدنویسی و چگونگی ایجاد تغییر کوچک در کدها اطلاع داشته باشید. اگر نقشی در بازاریابی یک محصول داشته به شما واگذار شود، داشتن این دانش و توانایی در حوزه کدنویسی از ارزش و اعتبار بسیار بالاتری برای کار شما برخوردار هست.
20- تفاوت های بین بازاریابی برای صنایع صنعتی و مصرفی را بخوبی درک کنید.
خیلی تعجب میکنم که چرا در حین مدرسه و تحصیل هرگز با چنین اصطلاحات و سرواژههایی برخورد نداشتهام، شاید این موضوع به دلیل عدم توجه کافی به مقوله آموزش زبان باشد، اما امروزه میبینیم که قریب بهاتفاق کسبوکارها بر اساس سرواژههایی ازایندست تقسیمبندی میشوند. B2B یعنی همان بازاریابی صنعتی و بین یک صنعت و صنعت دیگر و همینطور B2C یعنی همان بازاریابی مصرفی و بین یک صنعت و مصرفکنندگان نهایی محصولاتی که آن صنعت تولید میکند. در لینک چند خط بالاتر و در عنوان همین بخش برای شما معرفی کردم بهراحتی با تفاوتهای اصلی این دو حوزه آشنا میشوید، این مطلب بهخوبی نکات بسیار زیادی در مورد تفاوتهای این دو حوزه به شما یاد میدهد و احیاناً مشخصکننده دو حوزه اصلی است که در آینده قصد کار کردن و فعالیت دریکی از آنها را خواهید داشت.
پنج تعصب روانشناسی نابود کننده هر کمپین بازاریابی – بخش اول
تعصبها همیشه بهنوعی خطرناک هستند. اگر در اشاره به سیاست مورداستفاده قرار بگیرند، منجر به تغییر مسیر یک قانون یا رأی شده و اگر در رابطه با یک مقوله علمی بکار گرفته شوند، بیطرفی نتیجه یک تحقیق را زیر سؤال میبرند. بااینوجود میتوانند در برنامههای بازاریابی ما هم نفوذ کنند.
همانطور که میدانید موفقیت این کمپینها به موارد زیادی بستگی دارند که برخی بیضرر بوده و برخی ریسکهایی به دنبال دارند. تعصبهای ذاتی ما چه بر پایه حدس و گمان شخصی، شواهد یا حتی حدسهای کور باشند، میتوانند بر این فرضیات و متغیرها تأثیر گذاشته و مسیر کمپینهای ما را تغییر دهند. هرچند که تعصبها همیشه بد نیستند، اما باید توجه بیشتری نسبت به آنها داشت و آنها را کنترل کرد.
در ادامه با 5 مورد از این تعصبها آشنا میشویم:
1- تعصب تائید
تعصب تائید یک تعصب معروف و شناختهشده است که همه را تاکنون تحت تأثیر قرار داده است، خواه دوست داشته باشیم یا خیر! این نوع از تعصب مسئول تعداد زیادی از انواع خرافات و باورهای غلط چه در حوزه بازاریابی و چه در خارج از آن هست. تعصب تائید یک اشتباه در تفکر رویه است که در زمان تائید شدن یک تصور قبلی توسط یک دلیل یا شاهد جدید مورد تائید قرار میگیرد – حتی اگر آن دلیل یا شاهد مشخص یا جامع و کامل نیست.
کمپین بازاریابی
بهعنوان یک مثال سیاسی اجازه دهید که تصور کنیم که شما اعتقاددارید که آقای X گزینه مناسبی برای پست ریاست جمهوری است. شما به دنبال مطالب و محتوایی میگردید که وی را فردی را مناسب جلوه دهند و دراینبین با افرادی برخورد میکنید که چنین طرز فکری مشابه با شما دارند. همین موضوع میتواند در رابطه با کمپینهای محتوایی هم اتفاق بیفتد – اگر از پیش دلیل یا برهانی در رابطه با صحیح و اثرگذار بودن یک استراتژی خاص داشته باشید، این طرز فکر میتواند نوع تحقیقی که در رابطه با آن انجام میدهید و اینکه چگونه نتایج بیطرف حاصل از آنها را مورد تفسیر قرار میدهید را بهخوبی تحت تأثیر قرار دهد.
2- تعصب انطباق با اصول عقلانی بعد از خرید
انطباق با اصول عقلانی بعد از خرید اغلب درزمانی اتفاق میافتد که شما اقدام به خرید به یک کالا با محصولی سؤالبرانگیز(معمولاً لوکس و یا جدید) میکنید. ازآنجاییکه احساس ضرر کردن و از دست دادن پول به شما دست داده است، سعی در منطقی جلوه دادن تصمیم خوددارید. بهعنوانمثال، اجازه دهید فرض کنیم که شما یک تلویزیون بسیار بزرگ کردهاید. زمانی که آن را به خانه میآورید بابیان جملاتی از قبیل اینکه: “بالاخره باید اون قدیمیه رو دور می انداخیتم!” یا “واقعاً نمیتوانستم این پیشنهاد را نادیده بگیرم!” یا “این کیفیت تصویر واقعاً ارزش این قیمت را دارد!” سعی در قانع کردن و منطقی جلوه دادن تصمیم خوددارید.
این موضوع ازآنجاییکه همواره باید در استراتژیهای بازاریابی و سئو خود چه ازلحاظ مالی و چه ازلحاظ زمانی وقت بگذارید، نیز صدق میکند. بااینوجود ممکن است منطقی جلوه دادن تصمیمهای اتخاذشده از طرف شما برای منطقی دادن برخی از تصمیمهای شما در حوزه بازاریابی و سئو، قدری سخت و یا تا حدودی ناممکن به نظر برسد.
آیا کسبوکار شما نیاز به وبسایت دارد؟
بر اساس تحقیق جدیدی، تقریباً 46% از کسبوکارهای کوچک در سراسر دنیا وبسایتی برای خود ندارند و تقریباً نیمی از این موارد در آینده تصمیمی برای ایجاد وبسایت نداشته یا در مورداطمینان ندارند.
اگر مشتری دارید، پس به وبسایت نیاز دارید
بله به همین سادگی است. همیشه بیش از 80% خریداران آنلاین یا آفلاین، بهصورت آنلاین اقدام به جستجو اطلاعات در مورد فروشندگان میکنند و اگر وبسایتی در اختیار ندارید، بخش عمدهای از سود خود را ازدست دادهاید.
در حین آماده کردن این مطلب سعی کردم با قدری سعی و تلاش و تمرکز تعدادی از شرکتهایی را که از این قاعده مستثنا هستند را جمعآوری کنم – تعدادی از شرکتهایی که از داشتن وبسایت سودی نمیبرند که درنهایت به این نتیجه رسیدن که در دنیای کنونی حتی یک شرکت یا کسبوکار هم وجود ندارد که چنین وضعیتی داشته باشد و نیازی به یک وبسایت نداشته باشند.
مشتریان در زمان خرید کردن دارای گزینههای بسیار زیادی برای انتخاب کردن از بین آنها میباشند. حتی تا بدان جا که امکان خرید کردن از اقصی نقاط دنیا هم برای آنها ممکن است. هرچند که برای دریافت انواع خدمات میتوانند خیلی راحت به پیشنهادهای شفاهی دوستان و همکاران توجه کنند، اما بازهم خیلی راحت قبل از دریافت پیشنهاد آنها یا حتی پسازآن اقدام به جستجوی آنلاین در مورد فروشنده یا حتی محصول و خدمات موردنظر میکنند. اگر برای کسبوکار وبسایتی طراحی نکرده باشید، مطمئناً پیشنهادهای شفاهی هم راهی برای نجات دادن شما در پیش ندارند. مطمئناً اگر بهصورت آنلاین نتوانند شمارا پیدا کنند، بهصورت آفلاین هم درجایی شمارا جستجو نمیکنند.
وبسایت
چرا برخی از کسبوکارها وبسایتی برای خود ندارند؟
به نظر میرسد در زمان تصمیمگیری برای داشتن یک وبسایت توسط یک کسبوکار کوچک، هزینههای تهیه و نگهداری آن همیشه یکی از گزینههای تعیینکننده بهحساب میآید. اما حضور در فضای آنلاین همیشه نباید گران تمام شود. برخی از کسبوکارهای کوچک (خصوصاً آنهایی که نیاز به خریدوفروش آنلاین ندارند) میتوانند با یک وبسایت ساده یا حتی یک وبسایت وبلاگ مانند و یکصفحهای که شرحی از محصولات آنها را ارائه میکند نیز نیازهای خود را برآورده کنند.
مالک هر کسبوکار کوچکی باید همواره در پی تهیه یک وبسایت برای کسبوکار خودش باشد. سادهترین دلیل آنهم این است که اگر شخصی توصیه شفاهی برای استفاده از خدمات یک کسبوکار را دریافت کند و در فضای آنلاین اثری از آن پیدا نکند، مطمئناً اصلاً در جای دیگر هم جستجویی برای آن انجام نمیدهد و این به معنای از دست رفتن یک فرصت درآمدزایی بالقوه برای آن کسبوکار بهحساب میآید.
یک وبسایت برای کسبوکار خود تهیه کنید – همینالان!!!
هرکسی بهخوبی متوجه بودجه و محدودیت آن هست، و یک کسبوکار کوچک، خصوصاً کسبوکارهای جدید و نوپا ممکن است بودجه کافی برای بازاریابی محصولات خودشان به شکلی تمایل دارند را نداشته باشند. تهیه یک وبسایت نیازی به هزینه کردن آنچنانی ندارد و درآمد حاصل از وبسایت همیشه ارزش میزان سرمایهگذاری انجامشده برای آن دارد، هرچند که درآمد حاصل از آن همیشه قابل بهطور دقیق قابلاندازهگیری نیست. به این موضوع هم توجه داشته باشید که اگر وبسایت خودتان را در ابتدا بهصورت خیلی ساده یا حتی با یک صفحه راهاندازی کنید، همیشه با رشد و گسترش کسبوکار خود قادر به بسط و توسعه وبسایت خودتان را هم خواهید داشت.
برخی از نکاتی که برای طراحی و راهاندازی وبسایت برای شرکت خودتان باید به آنها توجه داشته باشید!
— حتماً توجه داشته باشید، وبسایتی که طراحی و راهاندازی میکنید برای استفاده بر روی دستگاههای موبایل و همراه بهینهسازی شده باشد. امروزه تعداد افرادی که از گوشیهای هوشمند یا تبلت ها برای دسترسی به فضای مجازی استفاده میکنند در حال افزایش پیدا کردن است. اگر وبسایت شما برای نمایش داده شدن بر روی این دستگاهها بهینه نشده باشد، بازدیدکنندگان که همان مشتریان بالقوه شما هستند، بهراحتی از آن خارجشده و ممکن است دیگر به سایت شما بازنگردند. از این مهمتر اینکه سایتهایی که برای نمایش بر روی دستگاههای موبایل بهینهسازی شده باشند، رتبه بهتری در نتایج گوگل به دست میآوردند و بیشتر در نتایج جستجوهای گوگل نمایش داده میشوند.
— بهینهسازی نتایج جستجو را مدنظر قرار دهید. اگر یک فرد حرفهای را برای طراحی وبسایت خود در نظر بگیرید، وی باید حداقلهایی را درزمینهٔ بهینهسازی سایت در نتایج موتورهای جستجو بر روی آن در نظر بگیرد. حتی اگر وبسایت شما یک وبسایت ساده و تکصفحهای باشد، کلمات کلیدی و برچسبهای مشخصی وجود دارند که حتماً باید بر روی صفحات وبسایت از آنها استفادهشده و با آنها به گوگل معرفی شوند.
— وبسایتها بهطورکلی ماهیتی سیال و روان دارند. برخلاف آن بروشور یا تبلیغاتی که برای عرضه به مشتری چاپ کردهاید، وبسایتها دارای ماهیتی سیال و روان میباشند. اگر صاحب رستورانی هستید و نیاز به تغییر دادن منو وبسایت دارید، بهصورت آنلاین این کار بهسادگی قابل انجام هست. اگر کسبوکار شما بهشدت رشد کرده و گسترش پیداکرده است و نیاز به اعمال تغییرات گسترده بر روی آن دارید، اعمال این تغییرات بر روی آن بسیار ساده هست. فقط توجه داشته باشید، در حال حاضر تنها داشتن یک وبسایت بسیار اهمیت دارد، چراکه تغییر و توسعه دادن آن پسازاین بسیار ساده هست.
چرا خدمات خود را رایگان نمیدهم و شما هم نباید رایگان بدهید
اخیراً بهعنوان یک مشاور بازاریابی فرصتی برایم پیش آمد که به انبوهی از ایمیلهای دریافت شده حاوی سؤالاتی که در مورد مسائل بازاریابی و فروش در آنها از من سؤال شده بود پاسخ بدهم. بااینوجود واقعیت این است که این فرصت مناسب برای پاسخگویی به این ایمیلها گاهی اصلاً فرانمیرسد . . .
چراکه خارج شدن از فضای فکری کار برای من خیلی سخت بوده و گاهی بسیار گران تمام میشود.
مثل شما من هم بهنوعی کارآفرین است و برای خودم کار میکنم زمان برای من ارزش بسیار زیادی دارد. هر قدمی که برمیدارم، هر مکالمهای که دارم یا حرکتی که میکنم یا من را قدری به موفقیت و بهرهوری بیشتر نزدیکتر میکند یا اینکه چیزی نیست جز زمانی که به هدررفته است. هرچند که همیشه استثناءهایی هم دراینبین وجود دارد، ولی حتی اگر تمام فعالیتهای من منجر به یک درآمد جدید هم نشود باز بهنوعی تجربه جدیدی است که به شکل دادن و معرفی من بهعنوان یک فرد حرفهای بسیار کمک میکند، مگر تنها یک مورد که میتوانم از آن تحت عنوان فعالیتهای رایگان که اغلب بین همکاران است نام ببرم.
این فعالیتهای رایگان بر اساس تعریفی که من از آنها دارم، عبارت از مواردی است که افراد مختلف خواهان رشد و ارتقاء در کسبوکار خودشان از طریق دریافت و استفاده از تجربه حرفهای، دانش، ایده و خرد من میباشند. برخی اعتقاددارند که یک ادعای احترام بهطرف مقابل است، و چون درخواست شده نباید به آن نه گفت و باید مورد اجابت واقع شود. از طرف دیگر میبینم ارائه این خدمات رایگان بهنوعی بیاحترامی به سالهای سال مطالعه و زحمت و مشقت من برای رسیدن به این نقطه است و عدم اجابت آن بیاحترامی از این لحاظ بهحساب میآید که چون من دارای تخصص در این زمینه هستم و قادر به نوشتن کتاب و ارائه سخنرانی و تدریس هستم پس این پاسخگویی به سؤالات را باید بهصورت رایگان انجام دهم. اما اجازه دهید به این موضوع از زاویه دیگری نگاه کنیم.
مشاور بازاریابی
مشاوره من چیزی است که از طریق آن درآمد دارم، خواه این مشاوره صورت شفاهی باشد، یا بهصورت نگارش کتاب باشد یا نگارش محتوایی بر روی وبلاگ خودم، بههرحال بهنوعی به اشتراکگذاری دانش و دانستههای من در این زمینه است. با در نظر گرفتن این موضوع بهراحتی باید متوجه شوید که چرا دلیلی برای ملاقات حضوری، پاسخ دادن به تلفن و یا … برای پاسخگویی به سؤالات و یا پاسخ به ایمیلهایی ازایندست آنهم بهصورت رایگان برایم مضحک و غیرقابلقبول است.
حال قبل از اینکه من را شخصی بیرحم تصور کنید که در رشد و ارتقاء دیگران خوشحال نمیشوم، زحمات و مشقتهایی را در نظر بگیرید که برای رسیدن به این نقطه متحمل شدهام و همچنین ارزش وقت آزاد من را در نظر بگیرید. درحالیکه داشتن چنین نگاه و نیت خیرخواهانههایی تا حدی خوب و مناسب است، اما تمایز قائل شدن بین آنها بستگی به خط و مرزی دارد که ما تعیین میکنیم. این مرز برای من پاسخگویی به ایمیلها است، ممکن است برای شما پاسخگویی تلفنی یا صحبت با یک دوست یا همسایه خواهان مشاوره برای رشد و ارتقاء آنهم بهصورت رایگان است.
بجای این کار میتوانید به روشهایی برای رد کردن این درخواستها بهصورت مؤدبانه توجه داشته باشید که برخی از این روشها میتوانند بهقرار زیر باشند:
— ارائه عمومی یک صفحه از مواردی که میتوانید در وقتهای آزاد بهصورت رایگان به دیگران ارائه کنید و نام بردن از نوع خدمات قابلارائه به دیگران، منابع رایگانی که خصوصاً به شما وابسته نبوده، اما از منابع قابلاعتماد جمعآوریشدهاند. این موارد حتی میتوانند شامل مطالب و مقالات شما که بهصورت رایگان روی سایت یا وبلاگ شما منتشرشدهاند نیز باشند.
— مشخص کردن قیمتهای مدنظر شما برای ارائه خدماتی غیرازاین موارد بالا که میتوانند مثلاً یک جلسه حضوری یکساعته، یک تماس تلفنی یا …. باشد. برای این موارد باید ارزش واقعی کار خود را در نظر بگیرید. بدترین پاسخی که میتوانید در این رابطه دریافت کنید، نه شنیدن و ناراحتی دیگران از دست شما است. ممکن است برخی شروع به چانه زدن و کم کردن قیمت شما کنند، دراینبین میتوانید آنها را به لیست خدمات رایگان خود ارجاع دهید. هرگز وقت خود را برای این افراد هدر ندهید، مگر اینکه استراتژی بیارزش کردن خود را در نظر داشته باشید.
— بهخوبی باید ارزش خود را بدانید و برای زمان و انتظارات حرفهای در مقابل خودتان ارزش قائل شوید. با داشتن اطلاعات کامل از اهداف حرفهای خودتان، کمتر توسط این موارد و درخواست حواستان پرت میشود. در اختیار قرار دادن نصایح و نکاتی در این زمینه حرفهای بهصورت گاهوبیگاه به دیگران یک موضوع است . . . اما تعیین قرار ملاقات و ملاقات کسی برای صحبت کردن و هدایت وی آنهم بهصورت رایگان یک مسئله و موضوع دیگر است.
برای متقاعد کردن خودتان یا متقاعدشدن دیگران در برابر عدم پاسخگویی به این موارد به سرمایهگذاری خودتان برای رسیدن به موقعیت کنونی توجه کنید. از تحصیلات خودتان در مقطع کالج و … و شبکهسازی و جلسات و سمینارها و … گرفته تا مسافرتها و کتاب خریدنها و …. میبینید که این لیست موارد سرمایهگذاری بسیار بلندتر و طولانیتر از این موارد است که بتوانید تصور آنها را بکنید. آیا دراینبین برای آموزش شما کسی این اطلاعات و دانش را از طرف خودش بهصورت رایگان در اختیار شما قرار داده است؟ اگرنه پس این موضوع در مورد شما هم صدق میکند.
پنج تغییر مهم بازاریابی در سال جدید
دنیای بازاریابی در میانه تغییر و تحول بزرگی است که امکان قرار گرفتن محتوا از طرف برندها در اختیار مخاطب را بسیار ساده میکند، ازجمله این تغییرات میتوان به سلطه موبایل بر تمامی جنبههای زندگی، ایجاد شکلهای جدیدی از طرز بیان، خلاقیت، ارتباطات نو و جدید و فرصتهایی در این رابطه اشاره کرد.
این تغییر و تحول تا بجایی ممکن است پیش برود که حتی بتوانیم سال جدید را بهعنوان سال رنسانس بازاریابی محتوا در نظر بگیریم. در این دنیای کاملاً رشد و توسعهیافته ازنظر ارتباطی، بازاریابان میتوانند محتوای خلاقانهای برای ارائه مستقیم آن به مخاطبین خود تهیه کنند و سپس از طریق بسترهای موبایل و فنآوریهای مرتبط با آن بهمنظور ارتباط صادقانه و ایجاد تعامل با مخاطبین استفاده کنند.
از تبلیغات تلویزیونی تا موبایلی، از مصرف فعالانه تا مصرف بیاراده و از تبلیغات سنتی تا تبلیغات محیطی دوره جدید – شیوههای مؤثر بازاریابی دیگر همانند 5 سال پیش نیستند. شیوه ارتباطی و درگیر شدن مردم با برندها کاملاً تغییر کرده و زیرساختهایی که از طریق آنها مردم با این برندها ارتباط برقرار میکنند، پیوسته در حال تغییر و تحول است.
بازاریابانی که بخواهند در شرایط جدید به موفقیت دست پیدا کنند، نیاز به بازبینی و ایجاد تغییر در رویکرد خوددارند. در ادامه به پنج تغییری اشاره میکنم که در طی 12 ماه آینده تغییر جدی بر حوزه بازاریابی ایجاد میکنند:
توجه بیشتر به تبلیغات بومی و بیشتر دور شدن از تبلیغات سنتی
هرچند که استفاده از تبلیغات در فضاهای مختلف بسیار حساستر از گذشته شده، اما تأثیرگذاری آنها در هیچ دوره به این اندازه کم نبوده است. مصرفکنندههایی که با فناوریهای مختلف مجهز شدهاند، استراتژیهایی از قبیل مسدودکنندههای تبلیغ، استفاده از برنامههای از پیش ضبطشده و یا اشتراک خدمات پخش از برخی کانالهای خاص، برای دور کردن و عدم مصرف این تبلیغات برای خود ایجاد کردهاند و از این طریق در حال انقلاب کردن علیه تبلیغات سنتی هستند.
در چنین محیطی، مدیریت مؤثر تبلیغات نیاز به رویکردی خلاقانه دارد، رویکردی که محصول را بطن محتوا پنهان کند. درحالیکه شیوههای تبلیغ سنتی به سقوط تنزل خود ادامه میدهند، در این سال و سالهای آینده شاهد رشد برندهایی خواهیم بود به بخشی از برند تبدیلشدهاند و نه اینکه تنها نام محتوا را در کنار خود یدک بکشند.
بازاریابی
نسل جدید از سخنگویان و نمایندگان
تائید یک محصول توسط ستارگان شناختهشده سینما و … نسبت به قبل وزن کمتری پیدا میکند، خصوصاً زمانی که بازار هدف بازاریابی نسل جوان و امروزی باشد. برای نسل امروز که بعد از سال 2000 به دنیا آمدهاند، ستارههای شبکههای اجتماعی مثل یوتیوب، اینستاگرام و … از اعتبار بسیار بالاتری نسبت به نمایندگان برند بهصورت سنتی از قبیل ستارههای تلویزیون و سینما، قهرمانان ورزشی و . . . برخوردار هستند. شبکههای اجتماعی با ماهیت خودشان، بهطور ذاتی محیطی هستند که ایجاد تعامل کرده، از تأثیر گذاشتن دیگران حمایت میکنند و روندهای جدید را تعریف میکنند. بنابراین سرمایهگذاری در این حوزه چیزی است که شدیداً به برندها توصیه میشود.
تعامل بیشتر
در مدل قدیمی از ارزیابی موفقیت یک کمپین بازاریابی، موفقیت و تأثیر یک کمپین را بر اساس تعداد مردمکهای چشم (کنایه از تعداد افرادی که در محل اجرای یک کمپین حضور فیزیکی داشتند) میسنجیدند؛ اما امروزه موفقیت یک کمپین بر اساس تعداد توئیت ها، لایک ها، باز توئیت ها، اشتراکگذاریها، مشترک شدنها یا بهعبارتدیگر تعامل با افراد مختلف در سطح شبکههای اجتماعی سنجیده میشود.
محتوایی که فرصتی برای تعامل بیشتر را فراهم نیاورد، دارای اثربخشی کم در نظر گرفتهشده و برعکس کمپینی که به تعامل بیشتری را بر روی زیرساختهای مختلف ایجاد کند، رسایی ویروسی بیشتری دارد. در آینده بازاریابان بهمنظور کسب تعامل بیشتر از طرف مخاطب نیاز به استفاده بیشتر از زیرساختها و فناوریهای جدید بخصوص در عرصه موبایل دارند تا موجب تعامل بیشتر و در ادامه موجب خرید بیشتر از سوی مشتریان بالقوه خودشان شوند.
حرکت از دقیقهها به سمت ثانیهها
حجم محتوا در هر بار تولید و انتشار بهمراتب رفتهرفته کمتر و کمتر میشود، اما تعداد دفعات انتشار مطالب (حتی مطالب دستاول)، بهمرور بیشتر میشود و دلیل این موضوع هم این است حد و دامنه توجه مخاطب همواره در حال کاهش یافتن است.
امروزه بازاریابان خلاق بهمنظور فائق آمدن بر این محدودیت به استفاده از فرمتهای GIF یا ویدئوهای کوتاه در اینستاگرام و . . . روی آوردهاند تا محتوایی بسیار کوتاه و البته باقدرت گسترش ویروسی بین مخاطبین تولید کنند تا ضمن جلبتوجه مخاطبین با محدودیت زمانی بسیار بالا، آنها را به اشتراکگذاری این دسته از محتوا ترغیب کنند.
شیوههای بازاریابی شخصیتر
همچنان که در ابتدای این نکات هم اشاره شد، ازآنجاییکه مخاطبین امروزی امکانات بیشتری برای تنظیم کردن، مسدود کردن و حذف کردن تبلیغات نامناسب و غیر جذب در اختیاردارند، برخی از آنها هم ممکن است اقدام به جستجوی تبلیغات مختلف برای پیدا کردن و مشاهده برخی از تبلیغات دلخواه خودشان بکنند که مطابق با نیازهای آنهاست. مثلاً درحالیکه آن دسته از افرادی که سگ در خانه نگهداری نمیکنند، ممکن است تبلیغ مربوط به یک فروشگاه لوازم نگهداری از حیوانات خانگی را حذف یا مسدود کنند، اما یک مخاطب دیگر ممکن است از طریق جستجو اقدام به پیدا کردن این دسته از تبلیغات و مشاهده و بررسی آن بکند.
این شکل از تبلیغات به صورتی است که بر اساس علایق فرد مخاطب و بر اساس اطلاعات بهدستآمده از جستجوها و وبگردیهای قبلی وی و همچنین فایلهایی که تحت عنوان کوکی در کامپیوتر مخاطب با اجازه وی نصب میشود، اقدام به پخش و ارائه محتوای تبلیغاتی منحصربهفرد و ویژه برای وی میکنند، مانند چیزی که در حال حاضر مثلاً میتوان در سایتهایی مانند آمازون دید.