مدرس مدیریت فروش استاد مدیریت فروش سخنران فروش تدریس فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش

مدرس مدیریت فروش استاد مدیریت فروش سخنران فروش تدریس فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش

مدرس مدیریت فروش استاد مدیریت فروش سخنران فروش تدریس فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استاد بازاریابی» ثبت شده است

۲۷
ارديبهشت

بازاریابان صنعتی و بزرگ‌ترین چالش‌های پیش روی آنها

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

دنیایی که بازاریابان صنعتی در آن زندگی می‌کنند، فضایی کاملاً دینامیک است. رسانه‌های موبایل، اجتماعی و همچنین حضور حجم بالایی از اطلاعات تنها تعدادی از عناصر مختلفی است که در دهه گذشته در برابر آمیخته بازاریابی صنعتی قد علم کرده و هر یک به‌نوعی منجر به تغییر نگرش مدیران بازاریابی صنعتی نسبت به نقش خودشان شده است.

 

با ورد مسئولیت‌های جدید و همچنین پیدا شدن چشم‌اندازهای جدید، چالش‌های جدید هم از راه می‌رسند. خواه این چالش مدیریت زمان باشد، یا نرخ بازگشت سرمایه یا هدف‌گذاری، به‌هرحال بازاریابان در هیچ دوره‌ای مثل دوره کنونی با چالش‌های مختلف روبرو نبوده‌اند. اما حتی این چالش‌ها هم فرصت‌های نادر و کمیابی را در اختیار آن دسته از بازاریابانی قرار می‌دهد که آمادگی روبرو شدن با آن‌ها رادارند.

در ادامه به برخی از این چالش‌ها که شما با آن‌ها روبرو هستید اشاره می‌کنیم:

 

چالش شماره یک: توسعه کسب‌وکار

اولین و مهم‌ترین چالش در بین چالش‌های بازاریابی صنعتی توسعه کسب‌وکار جدید است. در برخی از سازمان‌ها، توسعه کسب‌وکار جدید در درجه اول مرتبط با موضوع فروش است، اما واقعیت این است که بازاریابی نقش بزرگی در ایجاد درآمد دارد. با اجرای کمپین‌های یکپارچه که موجب پر شدن قیف فروش شما با مشتریان بالقوه باکیفیت و آماده به خرید می‌شود، بازاریابی می‌تواند نقش خود را در درآمدزایی برای سازمان در میزان سود و زیان آن به‌خوبی بازی کند.

اتوماسیون بازاریابی به بازاریابان صنعتی توانایی پیگیری این منابع درآمدی را و مرتبط ساختن آن‌ها به کمپین‌هایی که این فرصت‌ها و منابع را به وجود آورده‌اند، می‌دهد. در حوزه بازاریابی صنعتی، بازاریابان نه‌تنها قادر به راه‌اندازی و اجرا کمپین‌هایی هستند که منجر به توسعه کسب‌وکارهای جدید می‌شود، بلکه قادر به جذب اعتبار و منابع برای فعالیت‌های خودشان و پیگیری تأثیر کلی فعالیت‌های بازاریابی و فروش بر میزان درآمد سازمان هم می‌باشند.

 

بازاریابان صنعتی

 

چالش شماره دو: کیفیت مشتریان بالقوه

در چند سال اخیر تمرکز بر کمیت تعداد مشتریان بالقوه در حوزه بازاریابی صنعتی نیست، بلکه تمرکز بیشتر بر روی کیفیت آن‌هاست و از این به هم به نظر نمی‌آید تغییری در این روند ایجاد شود. چراکه مجریان در حوزه بازاریابی صنعتی به‌خوبی درک کرده‌اند که فدا کردن کیفیت در برابر کمیت بیشتر در این حوزه، برعکس حوزه مصرفی، نه‌تنها سودی برای سازمان ندارد، بلکه بیشتر موجب ضرر و زیان می‌شود که در برخی از موارد قابل جبران هم نیست.

به این منظور بازاریابان می‌توانند سیستم را طراحی و اجرا کنند که بر اساس قبل واردکردن مشتری موردنظر به حوزه مذاکره برای فروش محصول و خدمات به وی، اقدام به ارزشیابی وی کنند و ببینند آیا واقعاً مشتری بالقوه موردنظر ازنظر اطلاعات و … آیا به حدی رسیده است که قادر به دریافت پیشنهاد ما در رابطه با محصول یا خدمات موردنظر باشد یا خیر؟ این روش باعث می‌شود تا بخش فروش با اعتماد بیشتری نسبت به آمادگی مشتری موردنظر با وی وارد مذاکره شده و احتمال موفقیت وی به‌مراتب بالا می‌رود.

 

چالش شماره سه: ایجاد تقاضا برای محصول و خدمات

چالش سوم در برابر بازاریابان حوزه صنعتی، ایجاد تقاضا و مشتری بالقوه است که در ارتباط مستقیم با دو چالش قبلی که پیش‌ازاین به توضیح آن پرداختیم، قرار دارد. پیش از اینکه مشتریان بالقوه از آمادگی و صلاحیت لازم برای خارج شدن از قیف فروش و ارجاع شدن به بخش فروش برخوردار شوند، باید باکیفیت خوب و مناسب ایجاد شوند.

ایجاد مشتری بالقوه یکی از کاربردهای اولیه و اصلی  اتوماسیون بازاریابی است و از طریق فرم‌های مختلف و همچنین صفحات فرود در وب‌سایت‌ها قابل تسهیل شدن می‌باشند. بر اساس آخرین اطلاعات در این زمینه، 66% بازاریابان در حوزه صنعتی از وب‌سایت‌های شرکت و سازمان خود برای انجام امور بازاریابی دیجیتالی خود بهره می‌برند (و 61% از این تعداد هم به این ابزار به‌عنوان ابزاری کارآمد برای ایجاد تقاضا اشاره‌کرده‌اند).

با استفاده از فرم‌ها و صفحات فرود وب‌سایت‌ها، بازاریابان صنعتی می‌توانند اطلاعات موجود و در اختیار خودشان را در پشت دروازه صفحات فرود و فرم‌های منتشرشده در آن‌ها قرار دهند و از آن‌ها به‌عنوان فرصت‌هایی برای تبدیل مراجعین علاقه‌مند به مشتریان بالقوه استفاده کنند و از این طریق اطلاعات مفیدی از این بازدیدکننده‌ها پیش از برقراری هرگونه تماس با آن‌ها به دست بیاورند.

  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

تبلیغات محتوایی چیست؟

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

صنعت بازاریابی و تبلیغات برای ابداع و معرفی یک سرواژه یا اصطلاح جدید در هر شبی که صبح می‌شود بسیار بدنام است. برخی از این واژه‌ها و اصطلاح‌ها مانند “بازاریابی محتوایی” بسیار مطرح و شناخته‌شده می‌شوند و برخی دیگر دوره عمر بسیار کوتاهی دارند، تا جایی که اگر نامی از آن‌ها ببریم ممکن است شما آن را به‌عنوان واژه‌ تخصصی حوزه بازاریابی نشناسید.

 

در ادامه این مطلب قصد معرفی یکی از این واژه‌هایی راداریم که شاید اخیراً به این صنعت اضافه‌شده است و آن‌هم تبلیغات محتوایی –  content advertising- است، می‌خواهیم از کجا آمده، از چه چیزی ساخته‌شده و آیا حق باقی ماندن در مجموعه واژگان ما در سال جاری را دارد یا خیر؟

شاید لزومی نداشته باشد که آن به‌عنوان واژه‌ای مرکب از دو واژه ساده‌تر قبول کنیم، اما چیزی که از ظاهر آن پیداست، این است که از ترکیب دو واژه با مفهوم بازاریابی محتوایی + تبلیغات ساخته‌شده است:

 

تبلیغات

تبلیغات به‌عنوان نوعی ترفیع و ترویج غیرشخصی محصولات و خدمات توصیف می‌شود و موضوع آن در رابطه با تفهیم ارزش پیشنهاد فروش یک محصول یا خدمت در مقیاسی مشخص است. از قدیم، این نوع ارتباط را یک نوع ارتباط یک‌طرفه می‌شناختند.

 

بازاریابی محتوایی

مطمئنم که به‌خوبی با تعریف بازاریابی محتوایی آشنایی دارید، یکی از تعاریفی که برای این نوع از بازاریابی ارائه‌شده است به این قرار است که: بازاریابی محتوایی یک رویکرد استراتژیک بازاریابی است که متمرکز بر تولید و توزیع محتوای مرتبط، مستمر و باارزش به‌منظور جذب و نگهداری مجموعه‌ای از مخاطبین با دقت و به‌روشنی تعریف و مشخص‌شده است –  و درنهایت در پی هدایت رفتار سودمند مشتری است. بازاریابی محتوایی در رابطه با ارتباط برقرار کردن با مصرف‌کننده‌ها بدون فروش چیزی به آن‌هاست. این حوزه از بازاریابی در ارتباط با ارائه محتوا آموزشی، سرگرم‌کننده و همواره همراه باارزش افزوده به مصرف‌کننده‌ها به‌منظور غنی‌سازی تجربه وب گردی آن‌ها می‌باشد.

 

تبلیغات محتوایی

 

از آنجائی که بازاریابی محتوایی اساساً مرتبط با ارائه ارزش از طریق محتوا (آموزش، سرگرمی الهام بخشیدن) است، در دوره کنونی به‌طور ویژه‌ای به دلیل پذیرش بسیار زیاد و قابل‌قبول شبکه‌های اجتماعی موفقیت‌آمیز می‌باشد. بدون وجود شبکه‌های اجتماعی، تصور ویروسی شدن یک محتوا به‌صورت فعلی بسیار سخت و مشکل است.

 

توانایی مصرف‌کننده‌ها به‌منظور داشتن یک گفتگو دوسویه از طریق به اشتراک‌گذاری محتوا به بازاریابان فرصتی فوق‌العاده برای بهره‌برداری از ترافیک اجتماعی و ارگانیک برای دیده شدن محتوای خودشان توسط دیگران را می‌دهد. بااین‌وجود، به دلیل اشباع فضای اینترنت با محتوای تولیدشده توسط کاربران و برندهای مختلف، دست پیدا کردن به مصرف‌کننده‌ها از طریق کانال‌ها و شیوه‌های ارگانیک سخت‌تر و سخت‌تر شده است. اگر شما دارای یک صفحه فیس‌بوک هستید و در آن فعالیت دارید، مطمئناً اخیراً متوجه گزینه‌ای تحت عنوان exposure به معنای نمایش و در معرض چیزی قرار گرفتن به‌منظور نمایش بیشتر و سریع‌تر محتوای خود برای تعداد مخاطبین بیشتر شده‌اید.

 

تبلیغات محتوایی

در متون مختلف بازاریابی خیلی کم در مورد موضوع تبلیغات محتوایی مطلبی نوشته، ترجمه و ارائه می‌شود و چیزی هم که اغلب در این رابطه نوشته و منتشر می‌شود، خیلی قدیمی و از تاریخ گذشته است. تبلیغات محتوایی نوشتن متن تبلیغات نیست. ما در آی بازاریابی آن را به‌صورت زیر تعریف می‌کنیم:

تبلیغات محتوایی یک استراتژی بازاریابی به‌منظور تولید محتوایی است که هدف اصلی توزیع آن از طریق کانال‌های پولی و به‌منظور افزودن ارزش به مخاطب است.

 

به‌طور طبیعی، تبلیغات محتوایی (استراتژی جامع و فراگیر) و تبلیغاتی که هماهنگ و مناسب با زیرساخت توزیع و ارائه آن است، دست‌به‌دست هم و با یکدیگر پیش می‌روند. درحالی‌که تمامی انواع محتوا اغلب بر روی وبلاگ برند مرتبط با خودش منتشرشده و از طریق شبکه‌ها و کانال‌های اجتماعی مختلف منتشر می‌شوند، تولید محتوایی که برای توزیع از طریق کانال‌های پولی و شیوه‌های مشابه با آن تولید می‌شوند، به‌طورکلی متفاوت است.

محتوایی که با توجه به اصول کلی بهینه‌سازی نتایج موتورهای جستجو (سئو) تولید می‌شوند، می‌توانند به‌طور قابل‌توجهی از فرصت‌های ایجادشده برای جستجو کلمات کلیدی بهره ببرند. محتوایی که با در نظر داشتن شبکه‌های اجتماعی تولیدشده‌اند می‌توانند به شکلی طراحی شوند که قابل اشتراک‌گذاری باشند و بنابراین عمدتاً به‌صورت بصری و قابل‌مصرف توسط عموم می‌باشند.

 

محتوایی که لزوماً باهدف توزیع از طریق کانال‌های پولی تهیه‌شده است، می‌توانند به موضوعاتی بپردازند که به‌صورت عادی و فعال توسط مردم مورد جستجو قرار نمی‌گیرند یا خیلی قابلیت اشتراک‌گذاری ندارند، اما درنهایت می‌توانند بسیار اثرگذار باشند. این نوع از محتوا به برندها فرصتی برای ارائه محتوای شخصی به مخاطبین بدون در نظر داشتن قوانین عمومی جستجو یا شبکه‌های اجتماعی به‌منظور دیده شدن آن‌ها توسط مردم را می‌دهد. به عبارتی این نوع از محتوا لزوماً بر هدف نهایی، یعنی همان تأثیرگذار بودن، متمرکز می‌باشند.

 

  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

مراحل تصمیم‌گیری مصرف‌کننده

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

behzadabbasi.ir

فرایند تصمیم‌گیری مصرف‌کننده مسیری است که بر اساس آن مردم اطلاعاتی را جمع‌آوری کرده و مورد ارزیابی قرار می‌دهند و از بین کالاها، خدمات، سازمان‌ها، مردم، مکان‌ها و ایده‌های مختلف تصمیمی اتخاذ می‌کنند. این مسیر شامل فرایند نام‌برده شده و فاکتورهایی می‌شود که بر این فرایند تأثیرگذار است.

 

فرایند تصمیم‌گیری مصرف‌کننده از اصول اولیه بازاریابی است که شامل 5 مرحله اساسی می‌شود. فاکتورهایی که بر فرایند تصمیم‌گیری مصرف‌کننده اثرگذار است خصوصیات جمعیت‌شناسی، اجتماعی و روان‌شناختی مصرف‌کننده می‌باشند.

 

محرک: 

یک محرک نشانه یا اصرار مصمم به معنای تحریک کردن یک فرد به انجام یک کار است. یک محرک می‌تواند به‌صورت هر یک از این موارد خودش را نشان دهد: اجتماعی، تجاری، غیرتجاری یا فیزیکی.

یک مصرف‌کننده بالقوه ممکن است در برابر یکی یا تمامی این موارد از انواع محرک قرار بگیرد. اگر یک فرد به‌اندازه کافی در این رابطه تحریک‌شده باشد، وی وارد مرحله بعدی در فرایند تصمیم‌گیری مصرف‌کننده می‌شود.

 

آگاهی از مشکل: در طی دوره آگاهی از مشکل، مصرف‌کننده تشخیص می‌دهد که کالا، خدمت، سازمان، شخص یا ایده ممکن است یک مشکل در رابطه با یک کمبود علاقه‌ای که به آن توجه نشده است را رفع کند. برخی از مصرف‌کننده‌ها در برابر نشان دادن عکس‌العمل نسبت به علایق موردتوجه قرار نگرفته مردد هستند، چراکه همواره خطرات و ریسک‌هایی متوجه آن‌ها است و قضاوت کردن در رابطه با مزایای حاصل از آن‌ها ممکن است تا حدودی سخت باشد.

 

تصمیم‌گیری مصرف‌کننده

 

جستجوی اطلاعات: جستجوی اطلاعات شامل فهرست کردن موارد جایگزین است که مشکل موردنظر را حل می‌کنند و شامل مشخص کردن خصوصیات هر یک از آن‌ها هم می‌شود. جستجو می‌تواند به‌صورت داخلی را خارجی انجام بپذیرد. همچنان که میزان ریسک افزایش پیدا می‌کند، حجم اطلاعاتی که مورد جستجو قرار می‌گیرد هم افزایش پیدا می‌کند. زمانی که جستجو اطلاعات کامل شد، باید در این رابطه تصمیم بگیریم که آیا علاقه یا کمبود احساس شده که به آن توجهی نداشته‌ایم با هیچ‌یک از این جایگزین قابل‌رفع است یا خیر؟

 

ارزیابی موارد جایگزین: موارد جایگزین بر اساس معیارهای مصرف‌کننده و اهمیت نسبی این معیارها مورد ارزیابی و قضاوت قرار می‌گیرند. سپس رتبه‌بندی شده و از بین آن‌ها یک انتخاب انجام می‌پذیرد.

 

خرید: عمل خرید شامل تبادل پول یا قولی مبنی بر پرداخت برای یک محصول، یا حمایت از مالکیت یک کالای مشخص، عملکرد یک خدمت مشخص و مواردی ازاین‌دست می‌شود. تصمیم‌های خریدی که در این مرحله باقی می‌مانند، حول محور محل خرید، شرایط و در دسترس بودن آن‌ها قرار دارند.

اگر موارد فوق همگی قابل‌قبول باشند، مصرف‌کننده موردنظر اقدام به خرید می‌کند.

 

رفتار پس از خرید: پس‌ازاین مرحله، خریدار به‌دفعات درگیر رفتار پس از خرید می‌شود. خرید کردن یک‌قلم کالا ممکن است به خرید یک‌قلم کالای دیگر منجر شود. ارزیابی مجدد خرید زمانی اتفاق می‌افتد که خریدار یا مصرف‌کننده عملکرد موارد جایگزین انتخاب‌شده را برخلاف استانداردهای عملکرد ارزیابی کند. ناهماهنگی شناختی، موجب شک در این رابطه می‌شود که آیا تصمیم اتخاذشده درست صحیح بوده یا خیر، آیا می‌توان تبعات این تصمیم خرید را از طریق پیگیری، تضمین‌های ارائه‌شده و مواردی ازاین‌دست کاهش داد یا خیر؟

  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

مزیت رقابتی پایدار (SCA)

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

behzadabbasi.ir

اجازه دهید مزیت رقابتی پایدار را به بهترین شکل با یک مثال توضیح دهم. فرض کنید یکی از بهترین شاگردان مدرسه هستید. باهوشید، اطلاعات زیادی دارید و به‌طورکلی ازنظر ظاهر و برخورد هم فوق العاده هستید. شکی نیست که همه افراد کلاس نظر خوبی نسبت به شما داشته و از دوستی با شما ابراز رضایت می‌کنند. این همان مزیت رقابتی شماست.

 

حالا فرض کنید بر اساس تلاش‌ها و دستاوردهای خودتان به یک کلاس بالاتر یا حتی یک مدرسه دیگر نقل‌مکان می‌کنید. فکر می‌کنید در این مدرسه یا کلاس جدید هم بهترین موقعیت را نصیب خودتان می‌کنید؟ آیا همه بچه‌ها در این مدرسه هم شمارا دوست خواهند داشت؟ خوب باید گفت که اگر از تجربه قبلی حضور در مدرسه موضوع یا نکته جالبی یاد گرفته باشید که قابل‌استفاده در این مدرسه جدید هم باشد و به عبارتی سرمایه‌ای برای شما باشد، بدو شک در این مدرسه هم دیر یا زود شمارا به‌عنوان رهبر خواهند شناخت. درواقع می‌توان گفت که در این شرایط شما داری یک مزیت رقابتی شده‌اید که از طریق آن می‌توانید یک موقعیت رقابتی در طی یک بازه زمانی به دست آورده و آن را برای خود حفظ کنید. ازاین‌رو در رابطه با کسب‌وکار و تجارت هم باید گفت، یک مزیت رقابتی پایدار عنصر یا فاکتوری در حوزه کسب‌وکار شماست که یک مزیت رقابتی معنادار در برابر رقبای فعلی و آینده شما برایتان به ارمغان می‌آورد.

 

مزیت رقابتی پایدار

 

درحالی‌که گزینه‌های استراتژیک مختلفی وجود دارند که مسیرهایی را برای کسب مزیت رقابتی پایدار برای شما ایجاد می‌کنند (مثلاً کیفیت، طراحی محصول، ارزش از طریق هزینه‌های پایین تولید و . . .)؛ اما کسب یک مزیت رقابتی پایدار بسیار مؤثر اغلب بسیار سخت و دشوار است، چراکه تقلید و یا بازتولید یک مزیت رقابتی پایدار توسط رقبا هم سخت و هم قابل‌توجه است. یک مزیت رقابتی پایدار برای یک کسب‌وکار در برابر کسب‌وکارها و بنگاه‌های تجاری رقیب یک مزیت نسبی ایجاد می‌کند که قابل حفظ و نگهداری توسط آن بنگاه بوده و در طی زمان توسط دیگر رقبا مورد فرسایش قرار نمی‌گیرد.

 

به‌این‌ترتیب، یک کسب‌وکار ممکن است در یک زمینه خاص دارای یک مزیت رقابتی باشد که موجب ارائه ارزش بیشتر و بزرگ‌تر به مصرف‌کنندگان خودش شود (در قالب قیمت‌های پایین یا مزایای بیشتر باقیمتی بالاتر) که این‌یک ارزش نسبی در برابر رقبای آن‌ها محسوب شود؛ اما این مزیت‌های رقابتی ممکن است به‌عنوان مزیت پایدار در نظر گرفته نشوند، خصوصاً زمانی که نرخ و مزایای تغییر تکنولوژیک از توانایی‌های بنگاه موردنظر برای منفعت بردن از چنین تغییراتی سبقت بگیرد. هر گزینه استراتژیکی که توسط یک بنگاه انتخاب می‌شود، مدیران باید به‌خوبی بدانند که استراتژی موردنظر باید دارایی‌ها و توانایی‌های سازمانی را تغییر داده و ضعف‌های آن‌ها را خنثی سازد. بخش عمده‌ای از توسعه استراتژی بازاریابی و اجرای آن مرتبط با پیگیری و دنبال کردن مزیت رقابتی پایدار توسط یک بنگاه است.

 

بازاریاب‌ها باید به‌خوبی بدانند که یکی از هدف‌های اصلی استراتژی بازاریابی یک بنگاه به دست آوردن و حفظ یک مزیت رقابتی پایدار است. درحالی‌که تقریباً تمامی مزیت‌های رقابتی پایدار در بلندمدت ممکن است تنها به‌صورت موقت به دست بیایند، بااین‌وجود پیگیری و دنبال کردن آن‌ها باید بهترین و مهم‌ترین موضوع در بین تصمیمات استراتژیک از قبیل شیوه رقابت آن بنگاه با دیگر رقبا (مثلاً استراتژی محصول، استراتژی تولید)، اساس رقابت به لحاظ توانایی‌ها و امکانات، ارزش‌های ارائه‌شده و انتخاب محل موردنظر برای رقابت در رابطه با بازار محصول و انتخاب رقبا باشد.

  • بهزاد حسین عباسی