مدرس مدیریت فروش استاد مدیریت فروش سخنران فروش تدریس فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش

مدرس مدیریت فروش استاد مدیریت فروش سخنران فروش تدریس فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش

مدرس مدیریت فروش استاد مدیریت فروش سخنران فروش تدریس فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معلم بازاریابی» ثبت شده است

۰۵
خرداد

مقدمه
پیش‌رفت و توسعه‌ی سریع در جهان امروز و تغییرات پرشتاب محیطی، آگاهی از تحولات را ضروری ساخته است.
نیاز به برنامه‌ریزی بر کسی پوشیده نیست. بی‌اعتمادی ناشی از تغییرات محیطی و کسب سود بیش‌تر برنامه‌ریزی را به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل کرده است.
برنامه‌ریزی استراتژیک عوامل اساسی خطرآفرین محیطی را تحلیل می‌کند و برای رسیدن به هدف از کوتاه‌ترین راه ممکن، راه‌حل‌های مناسب ارایه می‌دهد. به عبارت دیگر، برنامه‌ریزی استراتژیک فرآیند تعیین اهداف سازمان و تصمیم‌گیری درباره‌ی طرح‌های جامع عملیاتی و اجرایی برای تحقق آن اهداف است. با وجود اهمیت برنامه‌ریزی استراتژیک هنوز در بسیاری از سازمان‌ها تاثیر حیاتی آن در رسیدن به اهداف سازمان به خوبی درک نشده است و حتا در بعضی مواقع مدیران آن را یک امر تجملی و پرهزینه می‌دانند. به عقیده بعضی از اندیشمندان برنامه‌ریزی استراتژیک بیان‌گر قدرت خلاقیت مدیران و ساختن آینده است. به عبارت دیگر، مدیران از طریق برنامه‌ریزی استراتژیک آینده‌سازی می‌کنند. به کار بردن برنامه‌ریزی استراتژیک، نیازمند همراهی سایر بخش‌ها هم‌چون R&D ، MIS و توسعه‌ی منابع انسانی است که خود تحولی در بهبود و توسعه‌ی سازمان به شمار می‌آید. پیش از آشنایی با فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک لازم است که عناصر آن شناخته شوند. این عناصر عبارت‌اند از: تعریف، رسالت و اهداف و ....


 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره

معلم اصول و فنون مذاکره

استاد  اصول و فنون مذاکره

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir



برنامه‌ریزی استراتژیک
برنامه‌ریزی استراتژیک در بخش دولتی تاریخی طولانی دارد. واژه‌ی استراتژیک از کلمه‌ی یونانی (STRATEGO) مرکب از (STRATOS) به معنای ارتش و (EGO) به معنای رهبر گرفته شده است. با وجود این، برنامه‌ریزی استراتژیک در بخش خصوصی توسعه یافته است. با آن‌که رویکردهای برنامه‌ریزی استراتژیک در بخش خصوصی تدوین شده‌اند، می‌توانند به سازمان‌-دهی دولتی و غیرانتفاعی و هم‌چنین جوامع و دیگر نهادها کمک کنند. برنامه‌ریزی استراتژیک را می‌توان تلاشی منظم و سازمان‌یافته برای تصمیم‌گیری و مبادرت به اقدامات بنیادین تعریف کرد که به موجب آن‌ها، مشخصاتی از قبیل ماهیت یک سازمان و نوع فعالیت‌های آن مشخص خواهد شد.
(تعریف OLSEN AND EADIE) در تعریفی دیگر برنامه‌ریزی استراتژیک فرآیندی است در تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاش‌های آن برای دست‌یابی به اهداف و رسالت بلندمدت با توجه به امکانات و محدودیت‌های درونی و بیرونی.
در یک تعریف دیگر برنامه‌ریزی استراتژیک به معنای فرآیند بررسی موقعیت فعلی و مسیر آینده‌ی سازمان یا جامعه، تنظیم اهداف، تدوین یک استراتژی برای تحقق آن اهداف و اندازه‌گیری نتایج است.
(تعریف (OSBORNE & GAEBLER) و تعریفی دیگر که برنامه‌ریزی استراتژیک را برنامه‌ریزی در مورد هدف‌های بلندمدت سازمان و انتخاب فعالیت لازم برای تحقق آن‌ها بیان می‌دارد.
در این‌جا تفاوت‌های بین برنامه‌ریزی استراتژیک (STRATEGIC PLANNING) و برنامه‌ریزی تاکتیکی TACTICAL PLANNING)) بیان می‌شود. روشن است که برنامه‌ریزی تاکتیکی و استراتژیکی تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند، اما این تفاوت دارای مرزهای روشن نیست، زیرا آن‌چه که برای یک فرد تصمیم تاکتیکی است برای فرد دیگر ممکن است تصمیم استراتژیک باشد. به طوری که تشخیص تفاوت میان آن‌ها یک امر نسبی است و نه مطلق.

با این وجود، بعضی از تفاوت‌ها را می‌توان به شرح زیر برشمرد:

    برنامه‌ریزی تاکتیکی به طور کلی در سطوح میانی و پایه‌ی سازمان انجام می‌گیرد در حالی که برنامه‌ریزی استراتژیک در سطوح عالی شکل می‌گیرد


    در برنامه‌ریزی تاکتیکی بیش‌تر بر منافع فعلی سازمان تاکید می‌شود در حالی که در برنامه‌ریزی استراتژیک به منافع آینده‌ توجه می‌شود. به بیان دیگر، دید برنامه‌ریزی تاکتیکی کوتاه مدت و دید برنامه‌ریزی استراتژیک بلندمدت است


    در برنامه‌ریزی تاکتیکی بیش‌تر روش‌های کار تجربه شده و متکی به دستاوردهای گذشته مورد استفاده قرار می‌گیرد در حالی که در برنامه‌ریزی جامع روش‌های نو و تجربه نشده نیز پا آزمایش می‌شوند؛


    برنامه‌ریزی تاکتیکی نسبت به برنامه‌ریزی استراتژیکی مخاطره‌ی کم‌تری دارد


    تاکید برنامه‌ریزی تاکتیکی بر کارایی است، در حالی که برنامه‌ریزی استراتژیک به اثربخشی نظر دارد.


برنامه‌ریزی استراتژیک سبب می‌شود که کارکنان در محدوده‌ی زمان حال باقی نمانند و به افق‌های دوردست توجه کنند.
برنامه‌ریزی استراتژیک با محدودیت‌ها و تنگناهایی همراه است ولی کاربرد صحیح آن دستاوردهای مثبتی برای سازمان‌ها به دنبال دارد.


ویژگی‌های برنامه‌ریزی استراتژیک
«راسل اکاف» در مورد برنامه‌ریزی سه ویژگی را بر می‌شمرد:

    برنامه‌ریزی چیزی است که ما بیش از هر کار دیگر به آن مشغول هستیم؛ یعنی تصمیم‌گیری مبتنی بر پیش‌بینی است.


    برنامه‌ریزی هنگامی لازم است که موقعیت مطلوب ما برای آینده، دربرگیرنده‌ی مجموعه‌ای از تصمیمات متکی بر یکدیگر باشد؛ یعنی با یک نظام تصمیم‌گیری مواجه هستیم.


    برنامه‌ریزی فرآیندی است که سازمان را در ایجاد یک یا چند موقعیت دل‌خواه برای آینده که دست‌یابی به آن‌ها دشوار به نظر می‌رسد، یاری می‌دهد.

ویژگی‌های دیگری می‌توان برای برنامه‌ریزی استراتژیک برشمرد که به شرح زیر هستند:

    انعکاس ارزش‌های حاکم بر جامعه
    توجه به سوال اصلی و اساسی سازمان
    تعیین چارچوبی برای برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری مدیریت
    دید درازمدت و توجه به افق‌های دورتر سازمان
    ایجاد پیوستگی و انجام در عملیات و اقدام‌های سازمان در دوره‌های زمانی طولانی
    فراگیری برنامه‌ریزی عملیاتی سازمان و جهت‌بخشی به آن.


دو پرسش مهم که سازمان در اجرای برنامه‌ریزی استراتژیک با آن‌ها روبه‌روست عبارت‌اند از:

    فعالیت موسسه چیست؟
    دلیل انجام این فعالیت چیست؟

برای پاسخ به سوال اول باید رسالت موسسه تعریف شود و پرسش دوم با انتخاب و تعیین اهداف موسسه مربوط پاسخ داده می‌شود.

رسالت
تعریف رسالت می‌تواند آن‌قدر کلی و مبهم باشد که در پایان معنای مشخصی را به ذهن نراند و یا تنها جنبه‌ی تبلیغاتی عمومی داشته باشد و از ایده آل‌هایی سخن بگوید که دست‌یابی به آن‌ها نامکن است. به عقیده‌ی "پیتر دراکر" نبود فلسفه وجودی به تنهایی مهم‌ترین علت شکست‌های بازرگانی است.
رسالت یا ماموریت شامل تعریف روشنی از دامنه‌ی فعلی و مورد انتظار کسب‌وکار در چند سال آینده است. رسالت یا ماموریت نشان‌دهنده‌ی نوع کسب‌وکاری است که سازمان در آن فعالیت می‌کند. اعضای سازمان بدون داشتن چشم‌انداز موفقیت از چه‌گونگی تحقق رسالت سازمان آگاهی نخواهند داشت. به بیان دیگر رسالت، هدف سازمان و دلیل انجام وظایفی را که سازمان بر عهده دارد، مشخص می‌کند.

اهداف
اهداف خواسته‌های مشخص‌تری هستند که از ماموریت و بررسی محیطی ناشی می‌شوند عناصر استراتژی مدیریت رده بالاتر به اهداف پایین‌تر تبدیل می‌شوند.
در مورد اهداف، بیان این نکته ضروری است که چون زمان و منابع محدود است، اولویت بعدی اهداف اهمیت بسیاری می‌یابد. در این زمینه مصالحه (TROD OFF) برای مثال بین سوددهی و سهم بازار یا سایر اهداف باید به طور کامل روشن باشد تا مهم‌ترین اهداف سازمان به دست آید.


رویکرد برنامه‌ریزی استراتژیک
برای طرح یک برنامه‌ریزی استراتژیک می‌توان سه گام اساسی را در نظر گرفت و بر اساس آن طرح استراتژیک را برنامه‌ریزی و اجرا کرد. این سه گام عبارت است از:

    گام اول: جای‌گاه خود را به عنوان یک سازمان مشخص کنیم؛ (کجا هستیم؟)
    گام دوم: برنامه‌ی ما برای آینده‌ی سازمان چیست؛ (به کجا می رویم؟)
    گام سوم: برای رسیدن به هدف یک رویکرد بنا کنیم و آن را به مرحله اجرا درآوریم.


    ویژگی‌های گام اول: در این مرحله 5 تا 10 درصد وقت، صرف‌ برنامه‌ریزی می‌شود. به عبارتی در این گام، برنامه‌ریزی نقش عمده‌ای ندارند. تنها، جای‌گاه و وضعیت کنونی سازمان تعیین می‌شود و مشخص می‌شود که سازمان در ابتدای کار در کجا قرار دارد.


    ویژگی‌های گام دوم: برنامه‌ریزی در این گام نقش مهمی به عده دارد و 40 تا 60 درصد وقت گروه را به خود اختصاص می‌دهد. کیفیت تصمیمات این گام بر کامیابی برنامه‌ریزی استراتژیک تاثیر بسزا دارد.


    ویژگی‌های گام سوم: در این مرحله نیز 49 تا 60 درصد وقت گروه صرف برنامه‌ریزی می‌شود. هم‌گام با این مرحله، گروه، استراتژی‌ها را برای تحقق چشم‌انداز تدوین می‌کند. در طول اجرای گام سوم، گروه طراحی تاکتیکی را آغاز می‌کند که به تحقق طرح استراتژیک کمک خواهد کرد.


فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک
الگوی برنامه‌ریزی استراتژیک که فرآیند آن بررسی می‌شود، دارای 8 مرحله است و این الگو نسبت به الگوهای دیگر فهرستی مناسب از مواردی تهیه کرده است که ارایه‌ی یک برنامه‌ریزی استراتژیک را ممکن می‌کند (الگوی BRYSON).

مراحل فرآیند مورد نظر برایسون عبارت است از:

    آغاز فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک و حصول توافق درباره‌‌ی آن
    تعیین و شناسایی دستور سازمانی
    روش به وجود آوردن رسالت و ارزش‌های سازمانی
    ارزیابی محیط خارجی (فرصت‌ها و تهدیدها)
    ارزیابی محیط داخلی (نقاط ضعف و قوت)
    شناسایی مسایل استراتژیکی که سازمان با آن‌ها روبه‌روست
    تنظیم استراتژی‌ها برای مدیریت مسایل استراتژیک
    برقراری دیدگاه سازمانی کارساز برای آینده

این هشت مرحله باید به اجرا، نتیجه‌گیری و ارزیابی منتهی شود. باید توجه داشت که نتیجه‌گیری و ارزش‌یابی در هر مرحله از فرآیند انجام شود.

مرحله‌ی اول: آغاز فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک و حصول توافق بر سر آن: هدف از این مرحله گفت‌وگو و جلب حمایت تصمیم‌گیرندگان کلیدی و رهبران فکری به منظور موفقیت برنامه‌ریزی از سازمان هستند توافق به دست آمده باید کوشش‌ها، مراحل مرجع در طول فرآیند، شکل و زمان‌بندی گزارش‌ها و نقش و وظایف اعضا را دربرگیرد.

    مدیران با به کارگیری برنامه‌ریزی استراتژیک می‌توانند پویایی سازمان را دو چندان کنند.
    برنامه‌ریزی استراتژیک با تحلیل عوامل خطرساز محیطی راه حل‌هایی را برای رسیدن به هدف ارایه می‌کند.


مرحله‌ی دوم، تعیین و شناسایی دستور سازمانی:

دستورهای رسمی و غیررسمی که بر عهده سازمان گذارده می‌شود، بایدهایی هستند که سازمان با آن‌ها روبه‌روست. سازمان‌های معمولی به طور دقیق می‌دانند که چه کارهایی را باید انجام دهند و چه کارهایی را انجام ندهند.

مرحله‌ی سوم، روشن کردن رسالت و ارزش‌های سازمان:

در این مرحله تعیین ماموریت سازمان و یا به عبارت دیگر علت وجود سازمان مشخص می‌شود؛ بدین معنا که چرا سازمان به وجود آمده است و برای تحقق چه چیزی تلاش می‌کند.
تعیین هدف، می‌تواند مقدار قابل توجهی از تضادهای غیرضروری در سازمان را از بین ببرد و به آسان ساختن مذاکرات و بهره‌وری فعالیت‌ها کمک کند. موافقت بر سر اهداف، زمینه‌هایی را که سازمان در آن‌ها با رقابت روبه‌رو خواهد شد، معین می‌کند. سازمان پیش از تدوین شرح رسالت خود باید گروه‌های تاثیرگذار را مورد بررسی و تجزیه و تحلیلی قرار دهد. تاثیرگذار، فرد، گروه یا سازمانی است که می‌تواند بر منابع و یا برون‌داد سازمان تاثیر بگذارد. به عنوان مثال تعدادی از تاثیرگذاران دولت، شهروندان، مالیات‌دهندگان، اتحادیه‌ها، گروه‌های دارای قدرت نفوذ و احزاب و از تاثیرگذاران سازمان غیرانتفاعی ارباب رجوع، کارکنان و تامین‌کنندگان منابع مالی اشاره کرد.

مرحله چهارم، ارزیابی محیط خارجی:

تیم برنامه‌ریزی باید فرصت‌ها و تهدیدها را به خوبی شناسایی و تعیین کند. مطالعه‌ی محیط خارجی و ارزیابی آن برای بهتر شناختن فضایی است که در آن فعالیت می‌شود. روشن است که اگر محیط ثابت بود موضوع تاثیرات محیطی چندان با اهمیت نبود، اما امروزه تغییر به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر قلمداد می‌شود و به همین دلیل شناخت عوامل تاثیرگذار خارجی بسیار مهم است.
هدف اصلی در این مرحله شناخت فرصت‌ها و تهدیدهاست. هر موقعیتی که به حرکت و پیش‌رفت سازمان کمک کند، فرصت و هر موقعیتی که در عملکرد سازمان مانع ایجاد کند، تهدید نامیده می‌شود.

مرحله پنجم: ارزیابی محیط داخلی:

بیش‌تر سازمان‌ها اطلاعات بسیاری در مورد درون‌دادهای خود دارند اما در مورد استراتژی جاری خود چه به صورت کلی و چه بر مبنای کارکرد، نظر مشخصی ندارند. برای شناخت محیط داخلی سازمان باید از مزیت استراتژیک آن آگاه بود. تحلیل و تشخیص مزیت استراتژیک فرآیندی است که توسط آن بازاریابی، تحقیق و توسعه، منابع و کارکنان و سیستم‌های اطلاعات مدیریت سازمان آزمایش می‌شود تا نقاط قوت و ضعف سازمان شناسایی شود.

مرحله ششم، شناسایی مسایل استراتژیکی سازمان:

مسایل و موضوعات استراتژیک باید در نتیجه‌ی فعالیت بررسی محیطی ظاهر شوند. این موضوعات باید با نقاط ضعف داخل سازمان، تهدیدات خارج سازمان و یا فرصت‌های آینده‌ی سازمان در نظر گرفته شوند. سازمان ممکن است خدمات و رویکردهای جدیدی در ارایه‌ی خدمات پیش‌نهاد کند. موضوع‌های استراتژیک باید به نوعی از موضوع‌های روزمره متمایز شوند و فهرست آن‌ها به عنوان تشکیل‌دهنده‌ی پایه‌های استراتژی‌هایی به کار برده شوند که باید تنظیم و اجرا شوند.

مرحله‌ی هفتم، تدوین استراتژی‌ها، برای مدیریت مسایل:

تنظیم و تدوین استراتژی که گاهی طرح اجرایی نامیده می‌شود، مرحله‌ای است که در آن موضوع‌های استراتژیک استنتاج شده از مراحل قبلی به صورت اجرایی در می‌آیند. در این مرحله استراتژی‌هایی برای تحقیق اهداف عینی منتخب تنظیم می‌شوند و می‌توان در عمل آن‌ها را طرح‌های اجرایی که نشان‌دهنده‌ی مراحل اصلی، پاسخ‌گویی‌ها، ضرب‌الاجل‌ها و منابع مورد نیازجهت تحقیق اهداف عینی هستند، دانست.
یک استراتژی کارساز باید با چند معیار مطابقت داشته باشد، از نظر فنی قابل اجرا و از نظر سیاسی مورد قبول گروه‌های تاثیرگذار کلیدی باشد و با فلسفه و ارزش‌های محوری سازمان هماهنگ باشد. افزون بر این، استراتژی کارساز باید مسایل اخلاقی، معنوی و قانونی را نیز رعایت کند.


مزایای برنامه‌ریزی استراتژیک

    یکی از مزایای برنامه‌ریزی استراتژیک های بودن آن است. این نوع برنامه‌ریزی جهت و مسیر فعالیت‌ها و عملیات سازمان را مشخص می‌سازد و به عنوان راهنمای سازمان عمل می‌کند.


    جهت‌گیری آینده، اولویت‌ها را مشخص می‌کند و تصمیم‌های امروز را در پرتو پیامدهای آینده اتخاذ می‌کند.


    برنامه‌ریزی استراتژیک نقش هماهنگ‌کننده بین برنامه‌های عملیاتی سازمان را انجام می‌دهد و اقدامات واحدهای مختلف را در یک مسیر جهت می‌بخشد.


    با اوضاع و شرایطی که به سرعت دست‌خوش تغییر می‌شوند، به روشی کارساز برخورد و کار تیمی و تخصصی کارشناسی ایجاد می‌کند.


    برنامه‌ریزی استراتژیک با نگرش بلندمدت، به پیش‌بینی‌های آینده می‌پردازد و از این رو دارای اطلاعاتی است که برای اقدامات درازمدت مدیران مفید است.


    برنامه‌ریزی و مدیریت استراتژیک خواهان بینش استراتژیک در سراسر واحدهای سازمانی و از جمله همه‌ی سیستم‌های اداری است و به جای این‌که عملی مکانیکی باشد نقش محوری افراد، گروه‌ها و نفوذ فرهنگ سازمان را به رسمیت می‌شناسد.


محدودیت‌ها
با وجود مزایای برشمرده شده برنامه‌ریزی استراتژیک بسیاری از صاحب‌نظران نیز برنامه‌ریزی استراتژیک را ناکارا و گاهی اوقات زاید می‌دانند و محدودیت‌هایی را در جهت کاربرد آن بیان می‌دارند که عبارت است از:

    بالا بودن هزینه‌هایی که برای برنامه‌ریزی مورد نیاز است و بیش‌تر سازمان‌های کوچک امکان استفاده از آن را پیدا نمی‌کنند؛


    از نظر زمانی این نوع برنامه‌ریزی نیاز به زمان طولانی دارد. سازمان‌ها برای برنامه‌ریزی باید مدت‌زمان زیادی وقت صرف کنند و مراحل مختلف این فرآیند را پشت سر نهند تا سیستم برنامه‌ریزی استراتژیک بتواند شروع به کار کند.


    فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک بیش از آن‌چه هست یا می‌تواند باشد، منطقی و تحلیلی ارایه شده است. طرح آن بیش از اندازه ذهنی است و نمی‌تواند پویایی‌های اجتماعی- سیاسی کار در هر سازمان را به شمار آورد؛


    تصمیم‌گیری در مورد ماموریت و اهداف همواره ساده نیست و ممکن است معنایی نداشته باشد؛


    برنامه‌ریزی استراتژیکی از نظر تخصصی نیاز به نیروی انسانی متخصص دارد که در دست‌رس همه‌ی سازمان‌ها نیست؛


    دست‌رسی نداشتن سازمان‌ها برای رسیدن به اطلاعات جامع و به موقع در مورد محیط، تحولات و رویدادهای کلان محیطی؛


    ناآشنایی مدیران با مباحث مدیریت استراتژیک و برنامه‌ریزی استراتژیک و بی‌اعتمادی آن‌ها به برنامه‌ریزی استراتژیک.


منابع

    الوانی، سید مهدی، مدیریت عمومی، نشرنی، 1376، چاپ دهم.
    براین کوبین، جیمز و منیزبرگ، هنری و جیمز رابرت، مدیریت استراتژیک، ترجمه محمد صائبی، مرکز آموزش مدیریت دولتی، 1376، چاپ دوم.
    رضاییان، علی، اصول مدیریت، انتشارات سمت، چاپ ششم، 1371.
    زاهدی، شمس‌السادات و الوانی، سید مهدی و فقیهی، ابوالحسن، فرهنگ جامع مدیریت، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ دهم، 1379.
    صادق‌پور، ابوالفضل و مقدس، جلال، نظریه سازمان مدیریت و علم مدیریت، مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ هفتم، 1374.

  • بهزاد حسین عباسی
۰۱
خرداد

 چگونه یک نام تجاری قوی و موثر انتخاب نماییم ؟

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104


مشاهده نسخه کامل : چگونه یک نام تجاری قوی و موثر انتخاب نماییم ؟


هنگامی که قصد ثبت نام شرکت و یا نام تجاری را دارید. بحث بازاریابی و برندینگ دوباره به صدر لیست تصمیمات باز میگردد. در هنگام انتخاب نام برند خود به 3 نکته اساسی باید توجه نمایید :


1- کاربردی بودن نام تجاری
2- قابلیت به خاطر سپاری نام تجاری
3- سادگی نام تجاری




کاربردی بودن :


به این معنا که در خصوص ماهیت کسب‌وکار شما شرح و تعریفی داشته باشد. در این حالت تمایلات تجاری کسب‌وکار شما می‌تواند در اسم برند شما ظهور نماید. این عمل سبب می‌شود که در زمان معرفی برند نیاز زیادی به توصیف ماهیت اصلی کسب‌وکار خود نداشته باشید. برای مثال : Inc.,International Business Machines[IBM],Cable News Network [CNN],Hotmail


پس مهم‌ترین مزیت انتخاب اسامی کاربردی برای کالا و خدمات، "خودتوصیفی" آن اسم است.


قابلیت به یادسپاری :


معیار "توان به یادآوری" برند بسیار حائز اهمیت است. زیرا هرچه اسم برند سخت‌تر باشد، اصطلاحا در ادبیات برندینگ به آن "برند بدقلق" گویند . برندی که عمق و وسعت مناسب را حتی با صرف زمان و هزینه پیدا نمی‌نماید.


این‌گونه برندها به علت عدم جلب نظر و برانگیخته ننمودن حس کنجکاوی مخاطب، هرگز موفق نیستند. این معیار به دنبال خودتوصیفی برند نیست بلکه به دنبال "ایجاد تصویر از برند" در ذهن مخاطب است.در "خودتوصیفی برند" به دنبال شناخت راحت‌تر مصرف‌کننده از وظیفه برند هستیم. در "ایجاد تصویر از برند" به دنبال ایجاد حس علاقه به برند از طریق تصویرسازی برای برند هستیم.


در خود توصیفی برند حس کنجکاوی مشرف کننده تحریک نمی‌شود. اما در ایجاد تصویر از برند به علاقه تحریک فرایند تصویرسازی ذهنی حس کنجکاوی نسبت به برند صورت می‌پذیرد. برای مثال : Sony,Yahoo! ,Motorola,Pepsi


این خصوصیت به خاطر به یادسپاری نام برند موجب می‌گردد که نام برند به‌ صورت منحصربه‌فرد در ذهن شکل گیرد. زیرا که پیش از شما کسی از آن نام استفاده ننموده است، پس سطح شناخت و تمایز عناصر هویتی برند از سوی مخاطب بسیار بالاست.


اما باید بدانید که نام برندی که از این خاصیت استفاده می‌نماید باید در حوزه بازاریابی و تبلیغات بسیار قویی‌تر عمل نماید تا مفهوم درستی از برند را در ذهن مخاطب ایجاد نماید.


نامی که به راحتی به یاد بیاید، اما مخاطب کاربرد آن را به خاطر نیاورد، حتما در برندینگ آن ضعف بزرگی وجود داشته است. اگر نامی که انتخاب میشود دارای معنا نیز باشد به این یادآوری کمک بسیار زیادی می‌نماید.




سادگی


سومین رویکرد در انتخاب نام برند برای شرکت، محصول یا خدمت همان سادگی است.


کمتر کسی علاقه به نام برندی دارد که تلفظش سخت است. تلفظ برخی برندهای به حدی سخت است که فرد در هنگام تلفظ نام برند تا مرحله گاز گرفتن زبانشان پیش می‌روند، کلمات عجیب‌وغریبی که فقط مالک نام برند از داشتنش خوشحال است. نام تجاری هرچه نام پیچیده‌تر باشد، راحت‌تر نیز فراموش می‌گردد. سادگی نام برند، حتما اثر خود را بر قابلیت به یادسپاری و کاربردی بودن آن، تحمیل خواهد نمود.


مردم حتما نام‌های پیچیده و طولانی را به یاد نخواهند آورد. به خاطر همین مسئله است که برخی اسم‌های طولانی را مخفف می‌نماییم و یاد با بهره‌گیری از برخی تکنیک‌ها کوچک‌سازی و یا تفکیک ، به نام برندی جدید و ساده دست‌ی مییابیم.


یک قانون ساده وجود دارد، اگر مردم در هنگام بیان یک نام تجاری، مجبور شوند تا زبان خود را خیلی پیچ‌وتاب دهند و یا به چهره‌شان فشار وارد نمایند،حتما نام سختی انتخاب شده است. برخی از برندهای ساده مثل : Apple,Dell,Ford,Nike


در هنگام انتخاب نام به موارد زیر نیز توجه خاصی داشته باشید :


1- اسم باید بیان‌کننده حس و تصویری مناسبی در مورد محصول یا خدمت سازمان باشد.
2- اگر از اسم واقعی/حقیقی برای برندتان استفاده می‌نمایید، حتما از منحصربه‌فرد و توصیفی بودنش، اطمینان حاصل نمایید.
3- نامی را انتخاب نمایید که از نظر قانونی قابل به‌کارگیری باشد.
4- آیا نام دامین مناسبی برای این نام تجاری در دسترس است.

  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

پنج تغییر مهم بازاریابی در سال جدید

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

دنیای بازاریابی در میانه تغییر و تحول بزرگی است که امکان قرار گرفتن محتوا از طرف برندها در اختیار مخاطب را بسیار ساده می‌کند، ازجمله این تغییرات می‌توان به سلطه موبایل بر تمامی جنبه‌های زندگی، ایجاد شکل‌های جدیدی از طرز بیان، خلاقیت، ارتباطات نو و جدید و فرصت‌هایی در این رابطه اشاره کرد.

 

این تغییر و تحول تا بجایی ممکن است پیش برود که حتی بتوانیم سال جدید را به‌عنوان سال رنسانس بازاریابی محتوا در نظر بگیریم. در این دنیای کاملاً رشد و توسعه‌یافته ازنظر ارتباطی، بازاریابان می‌توانند محتوای خلاقانه‌ای برای ارائه مستقیم آن به مخاطبین خود تهیه کنند و سپس از طریق بسترهای موبایل و فن‌آوری‌های مرتبط با آن به‌منظور ارتباط صادقانه و ایجاد تعامل با مخاطبین استفاده کنند.

 

از تبلیغات تلویزیونی تا موبایلی، از مصرف فعالانه تا مصرف بی‌اراده و از تبلیغات سنتی تا تبلیغات محیطی دوره جدید – شیوه‌های مؤثر بازاریابی دیگر همانند 5 سال پیش نیستند. شیوه ارتباطی و درگیر شدن مردم با برندها کاملاً تغییر کرده و زیرساخت‌هایی که از طریق آن‌ها مردم با این برندها ارتباط برقرار می‌کنند، پیوسته در حال تغییر و تحول است.

 

بازاریابانی که بخواهند در شرایط جدید به موفقیت دست پیدا کنند، نیاز به بازبینی و ایجاد تغییر در رویکرد خوددارند. در ادامه به پنج تغییری اشاره می‌کنم که در طی 12 ماه آینده تغییر جدی بر حوزه بازاریابی ایجاد می‌کنند:

 

توجه بیشتر به تبلیغات بومی و بیشتر دور شدن از تبلیغات سنتی

هرچند که استفاده از تبلیغات در فضاهای مختلف بسیار حساس‌تر از گذشته شده، اما تأثیرگذاری آن‌ها در هیچ دوره به این اندازه کم نبوده است. مصرف‌کننده‌هایی که با فناوری‌های مختلف مجهز شده‌اند، استراتژی‌هایی از قبیل مسدودکننده‌های تبلیغ، استفاده از برنامه‌های از پیش ضبط‌شده و یا اشتراک خدمات پخش از برخی کانال‌های خاص، برای دور کردن و عدم مصرف این تبلیغات برای خود ایجاد کرده‌اند و از این طریق در حال انقلاب کردن علیه تبلیغات سنتی هستند.

در چنین محیطی، مدیریت مؤثر تبلیغات نیاز به رویکردی خلاقانه دارد، رویکردی که محصول را بطن محتوا پنهان کند. درحالی‌که شیوه‌های تبلیغ سنتی به سقوط تنزل خود ادامه می‌دهند، در این سال و سال‌های آینده شاهد رشد برندهایی خواهیم بود به بخشی از برند تبدیل‌شده‌اند و نه اینکه تنها نام محتوا را در کنار خود یدک بکشند.

 

بازاریابی

 

نسل جدید از سخن‌گویان و نمایندگان

تائید یک محصول توسط ستارگان شناخته‌شده سینما و … نسبت به قبل وزن کمتری پیدا می‌کند، خصوصاً زمانی که بازار هدف بازاریابی نسل جوان و امروزی باشد. برای نسل امروز که بعد از سال 2000 به دنیا آمده‌اند، ستاره‌های شبکه‌های اجتماعی مثل یوتیوب، اینستاگرام و … از اعتبار بسیار بالاتری نسبت به نمایندگان برند به‌صورت سنتی از قبیل ستاره‌های تلویزیون و سینما، قهرمانان ورزشی و . . . برخوردار هستند. شبکه‌های اجتماعی با ماهیت خودشان، به‌طور ذاتی محیطی هستند که ایجاد تعامل کرده، از تأثیر گذاشتن دیگران حمایت می‌کنند و روندهای جدید را تعریف می‌کنند. بنابراین سرمایه‌گذاری در این حوزه چیزی است که شدیداً به برندها توصیه می‌شود.

 

تعامل بیشتر

در مدل قدیمی از ارزیابی موفقیت یک کمپین بازاریابی، موفقیت و تأثیر یک کمپین را بر اساس تعداد مردمک‌های چشم (کنایه از تعداد افرادی که در محل اجرای یک کمپین حضور فیزیکی داشتند) می‌سنجیدند؛ اما امروزه موفقیت یک کمپین بر اساس تعداد توئیت ها، لایک ها، باز توئیت ها، اشتراک‌گذاری‌ها، مشترک شدن‌ها یا به‌عبارت‌دیگر تعامل با افراد مختلف در سطح شبکه‌های اجتماعی سنجیده می‌شود.

محتوایی که فرصتی برای تعامل بیشتر را فراهم نیاورد، دارای اثربخشی کم در نظر گرفته‌شده و برعکس کمپینی که به  تعامل بیشتری را بر روی زیرساخت‌های مختلف ایجاد کند، رسایی ویروسی بیشتری دارد. در آینده بازاریابان به‌منظور کسب تعامل بیشتر از طرف مخاطب نیاز به استفاده بیشتر از زیرساخت‌ها و فناوری‌های جدید بخصوص در عرصه موبایل دارند تا موجب تعامل بیشتر و در ادامه موجب خرید بیشتر از سوی مشتریان بالقوه خودشان شوند.

 

حرکت از دقیقه‌ها به سمت ثانیه‌ها

حجم محتوا در هر بار تولید و انتشار به‌مراتب رفته‌رفته کمتر و کمتر می‌شود، اما تعداد دفعات انتشار مطالب (حتی مطالب دست‌اول)، به‌مرور بیشتر می‌شود و دلیل این موضوع هم این است حد و دامنه توجه مخاطب همواره در حال کاهش یافتن است.

امروزه بازاریابان خلاق به‌منظور فائق آمدن بر این محدودیت به استفاده از فرمت‌های GIF یا ویدئوهای کوتاه در اینستاگرام و . . . روی آورده‌اند تا محتوایی بسیار کوتاه و البته باقدرت گسترش ویروسی بین مخاطبین تولید کنند تا ضمن جلب‌توجه مخاطبین با محدودیت زمانی بسیار بالا، آن‌ها را به اشتراک‌گذاری این دسته از محتوا ترغیب کنند.

 

شیوه‌های بازاریابی شخصی‌تر

همچنان که در ابتدای این نکات هم اشاره شد، ازآنجایی‌که مخاطبین امروزی امکانات بیشتری برای تنظیم کردن، مسدود کردن و حذف کردن تبلیغات نامناسب و غیر جذب در اختیاردارند، برخی از آن‌ها هم ممکن است اقدام به جستجوی تبلیغات مختلف برای پیدا کردن و مشاهده برخی از تبلیغات دلخواه خودشان بکنند که مطابق با نیازهای آن‌هاست. مثلاً درحالی‌که آن دسته از افرادی که سگ در خانه نگهداری نمی‌کنند، ممکن است تبلیغ مربوط به یک فروشگاه لوازم نگهداری از حیوانات خانگی را حذف یا مسدود کنند، اما یک مخاطب دیگر ممکن است از طریق جستجو اقدام به پیدا کردن این دسته از تبلیغات و مشاهده و بررسی آن بکند.

این شکل از تبلیغات به صورتی است که بر اساس علایق فرد مخاطب و بر اساس اطلاعات به‌دست‌آمده از جستجوها و وبگردی‌های قبلی وی و همچنین فایل‌هایی که تحت عنوان کوکی در کامپیوتر مخاطب با اجازه وی نصب می‌شود، اقدام به پخش و ارائه محتوای تبلیغاتی منحصربه‌فرد و ویژه برای وی می‌کنند، مانند چیزی که در حال حاضر مثلاً می‌توان در سایت‌هایی مانند آمازون دید.


  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

سه استراتژی‌های مهم برای تبلیغات در سال جدید

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

در روزها و هفته‌های پیش از شروع سال و همچنین تقریباً این ده روزی که از آغاز سال مطمئناً در مورد دهها روند بازاریابی و . . . خوانده‌اید که دنیای تبلیغات را در سال گذشته در ابعاد جهانی یا شاید کشور خودمان تحت تأثیر قرار داده است. احتمالاً مطالبی در مورد پیش‌بینی چگونگی این روندها در سال جدید هم مطالعه کرده‌اید. با داشتن نگاهی جامع به این موارد به الگویی دست پیدا می‌کنید: کارهایی که برندهای مختلف در حوزه تبلیغات انجام داده و پیش‌بینی می‌شود که در آینده انجام دهند.

 

این دقیقاً نقطه‌ای است که قادر به برنامه‌ریزی برای کسب‌وکار خودتان در سال آینده هستید. برنامه‌ریزی برای تبلیغات خصوصاً در حوزه دیجیتال بدون توجه به روندهای موجود و فعالیت‌های دیگر برندها ممکن نیست، چراکه برای داشتن یک برنامه جامع نیاز به ارزیابی موقعیت و گذشته و همچنین بررسی اجمالی از آینده دارید. با در ذهن داشتن این نکات از شما دعوت می‌کنم در ادامه به سه راهکاری توجه کنید که برای برنامه‌ریزی کمپین‌های تبلیغاتی شما بسیار کارساز است:

 

1- به تبلیغات خود به‌عنوان محتوا نگاه کنید

“بازاریابی محتوایی” تقریباً 3 یا 4 سال پیش یک شعار خیلی خوب و شیک برای شرکت‌ها و همچنین فعالیت‌های تبلیغاتی آن‌ها به‌حساب می‌آمد، درواقع می‌توان گفت دقیقاً در همان سال بود برندهای بزرگ به این نتیجه رسیدند که مصرف‌کنندگان به تبلیغات خوب به‌صورت محتوایی خوب توجه کرده و با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

 

شرکت‌های تحقیقاتی هم راهکارهای متنوع و خوبی در این رابطه ارائه داده‌اند که از ایجاد تعادل بین پیام‌های تبلیغاتی گرفته تا عدم تمرکز بیش‌ازحد بر ویروسی شدن محتوا شمارا در بر می‌گیرد. هرچند که تمامی این‌ها به‌جای خود خوب و مناسب هستند، اما درک وضعیت مخاطب هدف و علایق و نیازهای آن‌ها از هر چیزی مؤثرتر است و درنهایت به ویروسی شدن محتوا شما می‌انجامد.

 

نکته مهم دراین‌بین غیر از توجه به علایق و ایجاد سرگرمی برای مخاطب، ارائه اطلاعات مفید برای اوست؛ چراکه سرگرمی بالاخره یک نقطه پایان دارد و از مرحله‌ای به بعد دیگر مخاطب شمارا همراهی نکرده و از شما جدا می‌شود. اما اگر درجه سرگرم‌کنندگی محتوا در تعادل با فراهم آوردن اطلاعات مفید قرار داشته باشد، ارتباط شما با مخاطب در بلندمدت تضمین می‌شود.

 

تبلیغات

 

2- در مورد انتشار تبلیغات خود ابتدا در محیط آنلاین شک نکنید

اگر به یاد داشته باشید اولین بار در آمریکا در سال 2012 برای اطلاع‌رسانی در رابطه با مسابقات سوپربول (مسابقاتی است که برای انتخاب قهرمان لیگ فوتبال ملی کشور آمریکا برگزار می‌شود) از روش انتظار تبلیغات در محیط آنلاین پیش از آغاز رسمی مسابقات (رویداد موردنظر) استفاده شد.

 

ازجمله برندهای مطرحی که در آن زمان از این روش استفاده کردند، می‌توانند به برند فولکس‌واگن و شورلت اشاره کرد که تمام تبلیغات خود در رابطه با این رویداد بزرگ را پیش از مسابقات در شبکه‌های اجتماعی یوتیوب و فیسبوک منتشر کرده بودند و از این طریق موجب جلب‌توجه بسیار زیادی برای برند و محصولات خودشان شده بودند.

 

در آن زمان بسیاری از افراد اهل‌فنتصور می‌کردند که این کار موجب از بین رفتن حس کنجکاوی و همچنین علاقه مخاطب به این مسابقات می‌شود. هرچند که می‌توان گفت این نظر تا حدودی درست بود، چراکه این تبلیغات بسیاری از شگفتی‌ها در مورد این برندها و همچنین در مورد مسابقات را از پیش نمایان می‌ساخت، اما این کار موجب جلب‌توجه تعداد بسیار بیشتری از مخاطبین به این مسابقات و همچنین حواشی آن نسبت به سال‌های قبل شد که به‌نوعی هدف اصلی هر شکلی از تبلیغات است.

 

3- کمپین‌های خود را به‌حساب های خود در شبکه‌های اجتماعی مرتبط سازید

امروزه کاربرد و استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای کسی پوشیده نیست و نقش آن‌ها در بهبود خدمات مشتریان حتی در کسب‌وکارهای داخلی نیز اثبات‌شده است، هرچند که نقص‌هایی در این زمینه وجود دارد اما برای اطمینان از اثربخشی آن‌ها می‌توان به صفحات برخی از شرکت‌ها در شبکه‌هایی ازجمله فیس‌بوک، آپارات و تلگرام و … توجه داشت که البته در صورت داشتن مدیریت صحیح و بهنگام تا چه اندازه می‌تواند برای خدمات مشتریان یک برند تأثیرگذار باشد.

 

ازجمله کارهایی که برندهای مختلف می‌توانند در این شبکه‌های اجتماعی انجام دهند می‌توان به اطلاع‌رسانی در مورد کمپین‌ها یا برنامه‌های جدید، معرفی محصولات جدید، انتشار تصاویر پشت‌صحنه از تهیه و مدیریت محصولات و کمپین‌ها یا حتی پشت‌صحنه تهیه تبلیغات آن‌ها اشاره کرد که می‌توانند موجب ایجاد تعجب و شگفتی در مخاطب و افزایش رسایی کمپین‌های آن‌ها در بین مخاطبین شود.

 

همواره مشکلی که در رابطه با تبلیغات ویدئویی احساس می‌شود محدودیت آن‌ها در اشتراک‌گذاری برای دیگر بیننده‌ها و مخاطبین دیگر رسانه‌ها است که این مشکل هم از طریق شبکه‌های اجتماعی حل‌شده است که نه‌تنها موجب می‌شوند در صورت جذابیت داشتن توسط مخاطبین آن برند دیده شوند، بلکه مخاطبین دیگر برندها هم از طریق اشتراک‌گذاری آن‌ها موفق به دیدن آن‌ها شوند.

 

  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

شش تصمیم مهم که امسال باید درزمینهٔ بازاریابی محتوایی عملی شود

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

تعطیلات سال نو هم به پایان رسید! در این روزها ما سعی کردیم در مطالبی نکات برجسته از حوزه‌های مختلف بازاریابی را برای شما با عنوان تصمیم‌هایی که در سال جدید باید توجه ویژه‌ای به آن‌ها داشته باشید، بازتاب دهیم. تقریباً فکر می‌کنم حوزه‌های مهم را در این تعطیلات پوشش دادیم و امروز را به موضوع . . . بازاریابی محتوایی اختصاص می‌دهیم و البته در روزهای دیگر هم سعی می‌کنیم به موضوعات دیگری ازجمله بازاریابی از طریق ویدئو و . . . بپردازیم:

 

— تهیه و انتشار منظم‌تر و بیشتر محتوا

اگر شما هم مانند بسیاری دیگر از صاحبان و مدیران وب‌سایت و وبلاگ باشید، اماکن دارد که گاهی در انتشار محتوا در وب‌سایت یا وبلاگ خودتان دچار کم‌کاری یا تنبلی شده باشید. هرچند که می‌دانم انتشار محتوا حتی برای یک نوبت در هفته هم می‌تواند تا حدود زیادی چالش‌انگیز باشد و سختی‌هایی به دنبال داشته باشد، اما باید توجه کنید که انتشار مرتبط و منظم محتوا حداقل باری یک‌بار در هفته برای حفظ و بازگرداندن مخاطب به وب‌سایت شما بسیار اهمیت دارد.

شاید عدم انتشار یک‌بار محتوا در زمان مورد انتظار مشکل بزرگی برای شما یا وب‌سایت شما ایجاد نکند، اما ازنظر مخاطب خیلی اهمیت دارد. مخاطب شما از مراجعه به سایت و مشاهده عدم به‌روزرسانی آن مطمئناً ناراحت می‌شود و این موضوع را بیشتر از چند بار تحمل نمی‌کند و درنهایت از مراجعه به سایت شما دلسرد شده و ممکن است چند باری از مراجعه خودداری کند ولی پس از چند نوبت تکرار این موضوع ممکن است به‌طور کل سر زدن به سایت شمارا فراموش کند.

شاید انتشار منظم محتوا در ابتدا کار سختی باشد، اما پس از مدتی به آن عادت می‌کنید و بدون نیاز به برنامه آن را به‌طور خودکار انجام می‌دهید، تا جایی که از انجام ندادن یا عقب افتادن آن احساس ناراحتی و عدم آرامش به شما دست می‌دهد.

 

بازاریابی محتوایی

 

— فکر کردن برای انتخاب موضوع قبل از موعد انتشار و عدم رها کردن آن تا آخرین لحظه

شما تنها کسی نیستید که انتخاب یک موضوع برای تهیه محتوا حول محور آن را تا آخرین لحظه به تأخیر انداخته است. باوجوداینکه برخی از مطالب تهیه‌شده در آخرین فرصت گاهی مطالب بسیار خوب و موفقی از آب درآمده‌اند، اما به یا داشته باشید که همیشه این‌طور شانس با شما همراه نیست و چون بر سر موضوع انتخابی خیلی وقت نگذاشته و به‌خوبی تحقیق نکرده‌اید، احتمال بی‌کیفیت بودن مطلب نهایی خیلی بیشتر است. ازآنجایی‌که موفقیت محتوا شما بستگی به تعادلی بین کمیت و کیفیت محتوا منتشرشده دارد، پس هیچ‌وقت نباید از کیفیت کار کم بگذارید. همیشه سعی کنید فهرستی از موضوع‌های ممکن و محتمل برای خود داشته باشید تا در مواقع لازم موضوع موردنظر خود را از بین موضوع‌های موردنظر خود از آن لیست انتخاب کنید و این‌گونه از پیش بدانید که موضوع بعدی که باید در مورد آن بنویسید چیست و یک آمادگی ذهنی داشته باشید.

 

— انتشار محتوای طولانی و البته غنی از اطلاعات

شاید در بسیاری مطالب آموزشی خوانده باشید که استفاده از مطالب کوتاه‌تر در تولید محتوا را توصیه کرده باشند. چرا خواندن محتوای کوتاه راحت‌تر است و مخاطب تمایل بیشتری به خواند آن دارد. اما بدون مقدمه به شما توصیه می‌کنم که سعی کنید امسال از محتوای طولانی‌تر استفاده کنید، خصوصاً محتوایی که اطلاعات زیادی در اختیار مخاطب قرار می‌دهد، با عناوین فرعی و البته شماره‌گذاری در داخل متن به چند بخش تقسیم‌شده است؛ چنین محتوایی از شانس خوانده شدن و اشتراک‌گذاری بیشتری نسبت به دیگر اشکال محتوا برخوردار است؛ مطمئناً از این رویکرد پشیمان نمی‌شوید.

 

— عدم کم‌ارزش دانستن ترویج و تبلیغ محتوا بر روی شبکه‌های اجتماعی

امروزه اغلب در شبکه‌های اجتماعی فعالیت خاصی غیر از اشتراک‌گذاری محتوای شخصی، تصاویر شخصی و خانوادگی و یا از حیوان خانگی خود ندارند. درحالی‌که استفاده مفید از این شبکه‌ها این‌گونه نیست.

شما می‌توانید محتوای تولیدشده برای وبلاگ خودتان را در این شبکه‌ها انتشار دهید، مخاطبین شما که پیش‌ازاین وب‌سایت شمارا دنبال می‌کردند، مطمئناً با باخبر شدن از فعال شدن صفحه اجتماعی شما رغبت بیشتری برای دنبال کردن آن و پیدا کردن لینک مطالب و ورود به سایت از طریق لینک مطالب در این شبکه‌های دارند، چراکه دسترسی به آن‌ها از طرق مختلف ساده‌تر از وب‌سایت یا وبلاگ شماست. ضمن اینکه به دلیل وجود گزینه اشتراک‌گذاری در کنار آن‌ها، مطمئناً تمایل بیشتری به اشتراک‌گذاری آن برای دوستان خواهند داشت که موجب افزایش مخاطبین شما و بهبود ترافیک سایت شما می‌شود. موتورهای جستجو هم برای مخاطبین و بازدیدکننده‌هایی که از طریق شبکه‌های اجتماعی وارد سایت شما می‌شوند، ارزش بیشتری قائل شده و درمجموع تمام این موارد در بهبود رتبه شما در نتایج جستجو این موتورها بسیار تأثیرگذار است.

 

بازاریابی محتوایی

 

— تلاش برای داشتن ارتباطات و دوستان بیشتر در فضای آنلاین

این موضوع شاید تا حدودی یک تصمیم شخصی به نظر برسد، اما حقیقت این است که پیدا کردن دوستان آنلاین به رشد استراتژی بازاریابی محتوایی برند شما کمک می‌کند.

برخلاف تصور خیلی‌ها که فکر می‌کنند، انتشار محتوا به‌صورت مهمان دیگر مثل قدیم ارزشمند نیست، اما آپدیت الگوریتم‌های گوگل چیز دیگری می‌گویند. فقط توجه داشته باشید که انتشار محتوا شما بر روی وب‌سایت‌های دیگر به‌عنوان نویسنده مهمان که وب‌سایت تخصصی حوزه شما به‌حساب نمی‌آید، شاید به‌اندازه وب‌سایت‌های تخصصی تأثیرگذار نباشد و یا حتی در برخی از موارد به اعتبار شما هم صدمه می‌زند.

علاوه بر این توجه کنید که اگر در کنار این کار شما به دیگران اجازه دهید همانند شما محتوایی را بر روی وب‌سایت شما به‌عنوان مهمان منتشر کنند، تا حدودی از زحمت شما برای انتشار منظم محتوا کم شده و در نوع خود کار خوب و مفیدی برای شماست.

 

— تلاش در جهت بازیابی و بازیافت بیشتر محتوا

همچنان که پیش‌ازاین هم اشاره کردم، یافتن موضوع مناسب و تهیه محتوای مناسب و باکیفیت کاری ساده نیست و نیاز به زمان و دقت زیادی دارد. به همین دلیل من یکی از حامیان بازیافت و استفاده مجدد از محتوا به‌صورت های مختلف هستم. به نظر من بجای تهیه و انتشار مجموعه‌ای از مقالات و موضوعات مختلف، تمرکز بر تولید مجموعه‌ای چندقسمتی و مرتبط باهم از محتوا تأثیرگذاری بهتری دارد. سپس پس از انتشار آن‌ها، می‌توان آن‌ها را در قالب یک مجموعه راهنما در ازای دریافت مشخصات و آدرس مخاطبین در یک صفحه فرود مورداستفاده قرارداد. حتی می‌توان آن‌ها را به شکل‌های مختلف دیگر از طریق رسانه‌های مختلف دیگر مجدداً انتشار کرد و این‌گونه می‌بینید که مفهوم تولید محتوا به‌مراتب ساده‌تر و ساده‌تر می‌شود.

 

  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

امسال، سال رونق بازاریابی ویدئویی است

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

“به خوانندگان خود چیزی نگوئید، همه چیز را به آنها نشان دهید.” – ارنست همینگوی (برنده جایزه پولیتزر در سال 1953 و برنده نوبل ادبیات در سال 1954)

این نکته شاید ساده ترین، اما قدرتمندترین درسی است که یک تولید کننده محتوا می تواند در کار خود یاد بگیرد و اجرا کند، خصوصا از آنجایی که امروزه بازاریابی ویدئویی اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده و برندها اغلب سعی در تمرکز بر تولید محتوایی دارند که سعی در ارائه داستانی به مخاطب دارند.

 

البته خوشبختانه امروزه تعداد اندکی از بازاریابان ارزش استفاده از ویدئو برای انتقال محتوا را درک کرده و می دانند که ویدئو شکلی کامل و بدون اشکال از محتوا است که به آنها اجازه می دهد تا مفهوم خودشان را در قالبی قابل یادآوری برای مخاطب و همچنین قابل اندازه گیری بازخورد برای بازاریاب ارائه کنند و از این طریق اقدام به جلب توجه مخاطب بیش از شکل دیگری از روش های ارائه محتوا کنند.

 

مسئله جلب توجه مخاطب در دنیای امروز که پر از سر و صدا و هیاهو بوده و عموم مصرف کننده گان همواره قبل از مراجعه به هر فروشنده ای برای کسب اطلاعات در مورد یک محصول و یا محصولات مشابه از فضای آنلاین استفاده می کنند، اهمیت بسیار زیادی دارد.

 

توجه داشته باشید که حقایق بازگو کننده نکته یا موضوعی ناشناخته به مخاطب هستند، اما این داستان و روایت است که موجب فروش محصول و خدمت شما به مخاطب می شود و برای داستان گفتن هم هیچ شکل و قالب بهتری غیر از ویدئو هنوز شناخته نشده است.

 

بازاریابی ویدئویی

 

البته همچنان که پیشتر اشاره شد، امروزه ارزش استفاده از بازاریابی ویدئویی برای برخی از بازاریابان شناخته شده است، ولی استفاده از آن تنها در حد ارتقاء و بهبود وضعیت و شکل و ظاهر وبسایت آنها محدود باقی مانده و تقریبا می توان گفت حداقل در ایران برندی هنوز در زمینه استفاده از ویدئو برای برنامه ریزی استراتژیک و بلند مدت مسائل بازاریابی و فروش سرمایه گذاری قابل توجهی انجام نداده است.

 

در ادامه به برخی از مواردی اشاره می کنم که انتظار می رود در سالهای آینده در زمینه بازاریابی ویدئویی شاهد آنها باشیم:

1- دکمه آغاز نمایش ویدئو به مهم‌ترین عنصر یا فراخوان به عمل در فضای اینترنت تبدیل می‌شود

بر چه اساسی چنین ادعایی داریم؟ تحقیقات متوالی یکی پس از دیگری چنین چیزی را ثابت می‌کند. بر اساس اطلاعات مختلف حاصل از این تحقیقات پیش‌بینی‌شده است که بیش از 57% ترافیک اینترنت کاربران در سال جاری برای مشاهده فایل‌های ویدئویی مصرف می‌شود و انتظار می‌رود که این مقدار در سال آینده هم به چیزی در حدود 74% افزایش پیدا کند.

این بدان معناست که سه‌چهارم مصرف ترافیک به دلیل مشاهده انواع فایل‌های ویدئویی است و این روندی است که بازاریابان باید توجه ویژه‌ای در برنامه‌ریزی کارها و امور بلندمدت خود به آن داشته باشند، چراکه استفاده از ویدئو تنها محدود به محتوای منتشرشده در سطح سایت‌های اینترنتی نیست و این موضوع تا ایمیل‌های ارسالی و خبرنامه‌های ارسالی از طرف برندها برای مخاطبین گسترش پیدا می‌کند.

 

2- تحلیل نرخ تبدیل ویدئو و موارد مرتبط با آن رهبری را دست می‌گیرند

بازاریابی اطلاعات محور در حال حاضر بسیار مرسوم شده و طرفداران بسیار زیادی برای خودش دارد و ابزار و فن‌آوری‌های موجود هم تا حدود بسیار زیادی اجرای آن را برای بسیاری از برندها و بازاریابان ممکن می‌سازد. مطمئناً این روند در سال جاری و . . . ادامه پیداکرده و بهتر از امروز می‌شود.

همچنان که استفاده از ویدئو نقش پررنگ‌تری در آمیخته بازاریابی برندها پیدا می‌کند، تجزیه‌وتحلیل نتایج استفاده از آن‌هم اهمیت دوچندانی خواهد یافت و موردتوجه بازاریابان قرار می‌گیرد و البته این موضوع تنها محدود به شمارش تعداد دفعات کلیک کردن بر روی دکمه آغاز نمایش یک ویدئو نخواهد ماند و به بررسی تعامل و برقراری ارتباط مخاطب با محتوای ویدئو، نرخ عدم دیده شدن کامل ویدئو تا انتها و تأثیر آن بر میزان فروش محصول نیز کشیده می‌شود.

 

3- ویدئو تبدیل به ابزاری برای تولید مشتری بالقوه و حائز شرایط فروش ساختن مخاطبین می‌شود

از طریق پیگیری و مشاهده تأثیر نمایش ویدئو بر رفتار مخاطب و مشتری بالقوه، شما به‌عنوان بازاریاب درکی بهتر نسبت به مشتریان بالقوه و جایگاه آن‌ها در طول قیف فروش خود دست پیدا می‌کنید و بهتر می‌توانید تصمیم بگیرید که آیا مثلاً مشتری بالقوه موردنظر شما در حال حاضر حائز شرایط ارائه پیشنهاد خرید یک محصول یا خدمت هست یا خیر؟

چراکه شما در ادامه می‌توانید به‌خوبی تشخیص دهید که کدام مشتری بالقوه شما به‌طور کامل و مطلوب با ویدئو منتشرشده توسط شما ارتباط برقرار کرده و مثلاً چند درصد از کاربران تنها 10 ثانیه اول از ویدئو را مشاهده کرده و سپس از سایت خارج‌شده‌اند، یا حتی این شخص چه مشخصاتی دارد و دلیل عدم مشاهده بقیه ویدئو چه موردی بوده است؟

 

4- سایت‌های انتشار ویدئو تبدیل به یک مکمل می‌شوند، نه تمرکز اصلی

وب‌سایت‌های اشتراک‌گذاری ویدئو مانند یوتیوب که بهترین و مطرح‌ترین نوع از این وب‌سایت‌ها هستند و یا دیگر موارد از قبیل واین و نمونه داخلی آن آپارات بستر خوب و مناسبی برای بالا بردن رسایی شما و جذب مخاطب به سمت محتوای شما هست. اما این سایت‌ها نباید به‌عنوان فضای اصلی برای اشتراک‌گذاری و توزیع محتوای ویدئویی شما در نظر گرفته شوند یا حتی به‌عنوان فضایی برای میزبانی محتوای شما بر روی وب‌سایت خودتان یا دیگر شبکه‌های اجتماعی!!!

بااینکه استفاده از این سایت‌ها بسیار برای دارندگان وب‌سایت و وبلاگ مقرون‌به‌صرفه هستند، اما فاقد ابزارهای لازم برای تبدیل کردن ویدئو به بخشی از برنامه بلندمدت بازاریابی محتوایی و دیجیتالی شما می‌باشند، چراکه اطلاعات لازم برای برنامه‌ریزی‌های شما که در بالا به آن‌ها اشاره شد را در اختیار شما قرار نمی‌دهند. بنابراین آن دسته از بازاریابانی که اهمیت استفاده از ویدئو در محتوای بازاریابی خودشان را درک می‌کنند، به این موضوع هم به‌خوبی واقف بوده و به این بسترها تنها به‌عنوان راهی موقت در برنامه‌ریزی‌های کلان خود توجه می‌کنند.

  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

بازاریابان صنعتی و بزرگ‌ترین چالش‌های پیش روی آنها

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

دنیایی که بازاریابان صنعتی در آن زندگی می‌کنند، فضایی کاملاً دینامیک است. رسانه‌های موبایل، اجتماعی و همچنین حضور حجم بالایی از اطلاعات تنها تعدادی از عناصر مختلفی است که در دهه گذشته در برابر آمیخته بازاریابی صنعتی قد علم کرده و هر یک به‌نوعی منجر به تغییر نگرش مدیران بازاریابی صنعتی نسبت به نقش خودشان شده است.

 

با ورد مسئولیت‌های جدید و همچنین پیدا شدن چشم‌اندازهای جدید، چالش‌های جدید هم از راه می‌رسند. خواه این چالش مدیریت زمان باشد، یا نرخ بازگشت سرمایه یا هدف‌گذاری، به‌هرحال بازاریابان در هیچ دوره‌ای مثل دوره کنونی با چالش‌های مختلف روبرو نبوده‌اند. اما حتی این چالش‌ها هم فرصت‌های نادر و کمیابی را در اختیار آن دسته از بازاریابانی قرار می‌دهد که آمادگی روبرو شدن با آن‌ها رادارند.

در ادامه به برخی از این چالش‌ها که شما با آن‌ها روبرو هستید اشاره می‌کنیم:

 

چالش شماره یک: توسعه کسب‌وکار

اولین و مهم‌ترین چالش در بین چالش‌های بازاریابی صنعتی توسعه کسب‌وکار جدید است. در برخی از سازمان‌ها، توسعه کسب‌وکار جدید در درجه اول مرتبط با موضوع فروش است، اما واقعیت این است که بازاریابی نقش بزرگی در ایجاد درآمد دارد. با اجرای کمپین‌های یکپارچه که موجب پر شدن قیف فروش شما با مشتریان بالقوه باکیفیت و آماده به خرید می‌شود، بازاریابی می‌تواند نقش خود را در درآمدزایی برای سازمان در میزان سود و زیان آن به‌خوبی بازی کند.

اتوماسیون بازاریابی به بازاریابان صنعتی توانایی پیگیری این منابع درآمدی را و مرتبط ساختن آن‌ها به کمپین‌هایی که این فرصت‌ها و منابع را به وجود آورده‌اند، می‌دهد. در حوزه بازاریابی صنعتی، بازاریابان نه‌تنها قادر به راه‌اندازی و اجرا کمپین‌هایی هستند که منجر به توسعه کسب‌وکارهای جدید می‌شود، بلکه قادر به جذب اعتبار و منابع برای فعالیت‌های خودشان و پیگیری تأثیر کلی فعالیت‌های بازاریابی و فروش بر میزان درآمد سازمان هم می‌باشند.

 

بازاریابان صنعتی

 

چالش شماره دو: کیفیت مشتریان بالقوه

در چند سال اخیر تمرکز بر کمیت تعداد مشتریان بالقوه در حوزه بازاریابی صنعتی نیست، بلکه تمرکز بیشتر بر روی کیفیت آن‌هاست و از این به هم به نظر نمی‌آید تغییری در این روند ایجاد شود. چراکه مجریان در حوزه بازاریابی صنعتی به‌خوبی درک کرده‌اند که فدا کردن کیفیت در برابر کمیت بیشتر در این حوزه، برعکس حوزه مصرفی، نه‌تنها سودی برای سازمان ندارد، بلکه بیشتر موجب ضرر و زیان می‌شود که در برخی از موارد قابل جبران هم نیست.

به این منظور بازاریابان می‌توانند سیستم را طراحی و اجرا کنند که بر اساس قبل واردکردن مشتری موردنظر به حوزه مذاکره برای فروش محصول و خدمات به وی، اقدام به ارزشیابی وی کنند و ببینند آیا واقعاً مشتری بالقوه موردنظر ازنظر اطلاعات و … آیا به حدی رسیده است که قادر به دریافت پیشنهاد ما در رابطه با محصول یا خدمات موردنظر باشد یا خیر؟ این روش باعث می‌شود تا بخش فروش با اعتماد بیشتری نسبت به آمادگی مشتری موردنظر با وی وارد مذاکره شده و احتمال موفقیت وی به‌مراتب بالا می‌رود.

 

چالش شماره سه: ایجاد تقاضا برای محصول و خدمات

چالش سوم در برابر بازاریابان حوزه صنعتی، ایجاد تقاضا و مشتری بالقوه است که در ارتباط مستقیم با دو چالش قبلی که پیش‌ازاین به توضیح آن پرداختیم، قرار دارد. پیش از اینکه مشتریان بالقوه از آمادگی و صلاحیت لازم برای خارج شدن از قیف فروش و ارجاع شدن به بخش فروش برخوردار شوند، باید باکیفیت خوب و مناسب ایجاد شوند.

ایجاد مشتری بالقوه یکی از کاربردهای اولیه و اصلی  اتوماسیون بازاریابی است و از طریق فرم‌های مختلف و همچنین صفحات فرود در وب‌سایت‌ها قابل تسهیل شدن می‌باشند. بر اساس آخرین اطلاعات در این زمینه، 66% بازاریابان در حوزه صنعتی از وب‌سایت‌های شرکت و سازمان خود برای انجام امور بازاریابی دیجیتالی خود بهره می‌برند (و 61% از این تعداد هم به این ابزار به‌عنوان ابزاری کارآمد برای ایجاد تقاضا اشاره‌کرده‌اند).

با استفاده از فرم‌ها و صفحات فرود وب‌سایت‌ها، بازاریابان صنعتی می‌توانند اطلاعات موجود و در اختیار خودشان را در پشت دروازه صفحات فرود و فرم‌های منتشرشده در آن‌ها قرار دهند و از آن‌ها به‌عنوان فرصت‌هایی برای تبدیل مراجعین علاقه‌مند به مشتریان بالقوه استفاده کنند و از این طریق اطلاعات مفیدی از این بازدیدکننده‌ها پیش از برقراری هرگونه تماس با آن‌ها به دست بیاورند.

  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

تبلیغات محتوایی چیست؟

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

صنعت بازاریابی و تبلیغات برای ابداع و معرفی یک سرواژه یا اصطلاح جدید در هر شبی که صبح می‌شود بسیار بدنام است. برخی از این واژه‌ها و اصطلاح‌ها مانند “بازاریابی محتوایی” بسیار مطرح و شناخته‌شده می‌شوند و برخی دیگر دوره عمر بسیار کوتاهی دارند، تا جایی که اگر نامی از آن‌ها ببریم ممکن است شما آن را به‌عنوان واژه‌ تخصصی حوزه بازاریابی نشناسید.

 

در ادامه این مطلب قصد معرفی یکی از این واژه‌هایی راداریم که شاید اخیراً به این صنعت اضافه‌شده است و آن‌هم تبلیغات محتوایی –  content advertising- است، می‌خواهیم از کجا آمده، از چه چیزی ساخته‌شده و آیا حق باقی ماندن در مجموعه واژگان ما در سال جاری را دارد یا خیر؟

شاید لزومی نداشته باشد که آن به‌عنوان واژه‌ای مرکب از دو واژه ساده‌تر قبول کنیم، اما چیزی که از ظاهر آن پیداست، این است که از ترکیب دو واژه با مفهوم بازاریابی محتوایی + تبلیغات ساخته‌شده است:

 

تبلیغات

تبلیغات به‌عنوان نوعی ترفیع و ترویج غیرشخصی محصولات و خدمات توصیف می‌شود و موضوع آن در رابطه با تفهیم ارزش پیشنهاد فروش یک محصول یا خدمت در مقیاسی مشخص است. از قدیم، این نوع ارتباط را یک نوع ارتباط یک‌طرفه می‌شناختند.

 

بازاریابی محتوایی

مطمئنم که به‌خوبی با تعریف بازاریابی محتوایی آشنایی دارید، یکی از تعاریفی که برای این نوع از بازاریابی ارائه‌شده است به این قرار است که: بازاریابی محتوایی یک رویکرد استراتژیک بازاریابی است که متمرکز بر تولید و توزیع محتوای مرتبط، مستمر و باارزش به‌منظور جذب و نگهداری مجموعه‌ای از مخاطبین با دقت و به‌روشنی تعریف و مشخص‌شده است –  و درنهایت در پی هدایت رفتار سودمند مشتری است. بازاریابی محتوایی در رابطه با ارتباط برقرار کردن با مصرف‌کننده‌ها بدون فروش چیزی به آن‌هاست. این حوزه از بازاریابی در ارتباط با ارائه محتوا آموزشی، سرگرم‌کننده و همواره همراه باارزش افزوده به مصرف‌کننده‌ها به‌منظور غنی‌سازی تجربه وب گردی آن‌ها می‌باشد.

 

تبلیغات محتوایی

 

از آنجائی که بازاریابی محتوایی اساساً مرتبط با ارائه ارزش از طریق محتوا (آموزش، سرگرمی الهام بخشیدن) است، در دوره کنونی به‌طور ویژه‌ای به دلیل پذیرش بسیار زیاد و قابل‌قبول شبکه‌های اجتماعی موفقیت‌آمیز می‌باشد. بدون وجود شبکه‌های اجتماعی، تصور ویروسی شدن یک محتوا به‌صورت فعلی بسیار سخت و مشکل است.

 

توانایی مصرف‌کننده‌ها به‌منظور داشتن یک گفتگو دوسویه از طریق به اشتراک‌گذاری محتوا به بازاریابان فرصتی فوق‌العاده برای بهره‌برداری از ترافیک اجتماعی و ارگانیک برای دیده شدن محتوای خودشان توسط دیگران را می‌دهد. بااین‌وجود، به دلیل اشباع فضای اینترنت با محتوای تولیدشده توسط کاربران و برندهای مختلف، دست پیدا کردن به مصرف‌کننده‌ها از طریق کانال‌ها و شیوه‌های ارگانیک سخت‌تر و سخت‌تر شده است. اگر شما دارای یک صفحه فیس‌بوک هستید و در آن فعالیت دارید، مطمئناً اخیراً متوجه گزینه‌ای تحت عنوان exposure به معنای نمایش و در معرض چیزی قرار گرفتن به‌منظور نمایش بیشتر و سریع‌تر محتوای خود برای تعداد مخاطبین بیشتر شده‌اید.

 

تبلیغات محتوایی

در متون مختلف بازاریابی خیلی کم در مورد موضوع تبلیغات محتوایی مطلبی نوشته، ترجمه و ارائه می‌شود و چیزی هم که اغلب در این رابطه نوشته و منتشر می‌شود، خیلی قدیمی و از تاریخ گذشته است. تبلیغات محتوایی نوشتن متن تبلیغات نیست. ما در آی بازاریابی آن را به‌صورت زیر تعریف می‌کنیم:

تبلیغات محتوایی یک استراتژی بازاریابی به‌منظور تولید محتوایی است که هدف اصلی توزیع آن از طریق کانال‌های پولی و به‌منظور افزودن ارزش به مخاطب است.

 

به‌طور طبیعی، تبلیغات محتوایی (استراتژی جامع و فراگیر) و تبلیغاتی که هماهنگ و مناسب با زیرساخت توزیع و ارائه آن است، دست‌به‌دست هم و با یکدیگر پیش می‌روند. درحالی‌که تمامی انواع محتوا اغلب بر روی وبلاگ برند مرتبط با خودش منتشرشده و از طریق شبکه‌ها و کانال‌های اجتماعی مختلف منتشر می‌شوند، تولید محتوایی که برای توزیع از طریق کانال‌های پولی و شیوه‌های مشابه با آن تولید می‌شوند، به‌طورکلی متفاوت است.

محتوایی که با توجه به اصول کلی بهینه‌سازی نتایج موتورهای جستجو (سئو) تولید می‌شوند، می‌توانند به‌طور قابل‌توجهی از فرصت‌های ایجادشده برای جستجو کلمات کلیدی بهره ببرند. محتوایی که با در نظر داشتن شبکه‌های اجتماعی تولیدشده‌اند می‌توانند به شکلی طراحی شوند که قابل اشتراک‌گذاری باشند و بنابراین عمدتاً به‌صورت بصری و قابل‌مصرف توسط عموم می‌باشند.

 

محتوایی که لزوماً باهدف توزیع از طریق کانال‌های پولی تهیه‌شده است، می‌توانند به موضوعاتی بپردازند که به‌صورت عادی و فعال توسط مردم مورد جستجو قرار نمی‌گیرند یا خیلی قابلیت اشتراک‌گذاری ندارند، اما درنهایت می‌توانند بسیار اثرگذار باشند. این نوع از محتوا به برندها فرصتی برای ارائه محتوای شخصی به مخاطبین بدون در نظر داشتن قوانین عمومی جستجو یا شبکه‌های اجتماعی به‌منظور دیده شدن آن‌ها توسط مردم را می‌دهد. به عبارتی این نوع از محتوا لزوماً بر هدف نهایی، یعنی همان تأثیرگذار بودن، متمرکز می‌باشند.

 

  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

استخدام بازاریاب : سه سؤال برای مصاحبه

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

9197685104

behzadabbasi.ir

استخدام بازاریاب خوب و مناسب سخت‌تر از چیزی است که تصور کنیم، خواه شما یک مدیر ارشد بازاریابی باشید و قصد استخدام بازاریاب برای تیم خودتان را داشته باشید یا اینکه قصد جلب همکاری یک آژانس بازاریابی را داشته باشید.

 

فرایند مصاحبه کردن اغلب مملو از عدم اطمینان بوده، از دقت کافی برخوردار نیست  اغلب خیلی وابسته به طرز فکر شخص مصاحبه‌کننده است. بهترین افراد مصاحبه‌کننده اغلب به این نتیجه می‌رسند که سرمایه‌گذاری کردن بر آن زمینه وابستگی به طرز فکر شخصی یک استراتژی ثابت‌شده برای اتخاذ تصمیم‌های مبتنی بر اطلاعات در رابطه با استخدام است.

 

من شخصاً بر اساس تجربه‌های مختلفی که در حوزه بازاریابی داشته‌ام رویکردهای بسیار متنوع و مختلفی در رابطه با مصاحبه‌های استخدامی برای جذب بازاریاب دیده‌ام. از مصاحبه‌های بسیار خشک و رسمی تا مصاحبه‌های غیررسمی که بیشتر بر تجربه کاربردی و جنبه حل مسئله تأکید داشته و یا حتی آن‌هایی که بیشتر بر درک شیوه کار و مزیت‌های فرد متقاضی تأکید داشته‌اند. با در نظر گرفتن تمامی این رویکردها سعی کرده‌ام به‌طور خاص بر روی این فرایند و سؤال‌هایی تمرکز کنم که به نظر می‌رسد  موجب ایجاد تفاوتی درنتیجه نهایی استخدام می‌شود.

 

بنابراین از ابتدای کار عنوان می‌کنم که توصیه به تکیه کردن بر این پرسش‌ها تنها به‌عنوان راهی برای انتخاب فرد مناسب به‌عنوان جایگزینی برای پی بردن به توانایی و تجربه و مهارت‌های وی ندارم. بلکه توصیه می‌کنم اگر دنبال یافتن فردی برای مثلاً ایجاد تقاضا در سازمان خودتان هستید، در درجه اول دنبال کسی باشید که پیش‌ازاین در این زمینه فعالیت داشته است. حتماً توجه کنید که فرد مناسب خود را برای استخدام بازاریاب یافته‌اید و سپس از بین کاندیدهای باقی مانده جهت اتخاذ تصمیم نهایی این سؤالات را مدنظر قرار دهید:

 

استخدام بازاریاب

 

– امروز در دنیای بازاریابی چه موضوعی از بقیه مهم‌تر است؟

سؤال اول در رابطه سنجش “جنبه فکری” متقاضی است که به من اجازه می‌دهد وسعت نظر فرد را در رابطه با اطلاعات فرد از صنعت موردنظر بسنجم. پرسیدن این سؤال از این نظر مهم است که ببینیم آیا فرد به‌خوبی درک می‌کند که دنیای امروز دنیایی بسیار دینامیک است و خارج از کانال‌های بازاریابی سنتی، بسیار عوامل هستند که بر بازار و حواشی آن تأثیر می‌گذارند؟ همچنین موجب می‌شود اطلاعات آن دسته از افرادی را که بیشتر بردنی‌ای جدید و شرایط جدید بازاریابی تمرکز دارند را در مورد شرایط بازاریابی سنتی بسنجیم.

با این سؤال همچنین می‌توانیم ببینم که آیا وی تجربه عملی از بازار و شرایط آن دارد و آیا این تجربه تا چه اندازه موجب تغییر درروند فکری وی شده و اینکه چقدر جواب ما را به‌صورت کلیشه‌ای و بر اساس تئوری‌های علمی فراگرفته شده در کتب درسی و کلاس‌های آموزشی و بدون توجه به شرایط روز بازار پاسخ می‌دهد.

 

2- چطور با شکست کنار می‌آیید؟

در دنیای امروز شکست خوردن در بازاریابی خیلی عادی است و هر مورد شکست فرصتی است برای یادگیری نکته‌های بسیاری از دنیای بازاریابی. با این سؤال می‌توان موارد مهم و قابل‌توجه که در ذهن مخاطب باقی‌مانده را پیدا کرد و اینکه ببینیم آیا فرد شکست را پذیرفته یا خیر و اینکه چگونه از پس آن برآمده است. همچنین پرسیدن این سؤال از طولانی شدن فرایند مصاحبه و بحث در مورد صحیح بودن یا نبودن روش اتخاذشده توسط طرف جلوگیری می‌کند.

همچنین این سؤال تا حدودی می‌توان سطح احساسی و شیوه برخورد وی با موضوع شکست را مشخص کند، هرچند که همان‌طور که پیش‌تر گفتم، هر شکستی در بازاریابی خود فرصتی برای یادگیری و کسب تجربه‌های بیشتر است و به‌خودی‌خود اصلاً چیز بدی نیست و مهم شیوه برخورد ما با آن است.

 

3- به‌طور قانع‌کننده‌ای از هر دو جنبه موافق و مخالف یک مسئله حمایت کنید.

این سؤال به عنوان سوال در فرایند استخدام بازاریاب برای هر بازاریابی بسیار حیاتی و مهم است و هر بازاریابی باید در لحظه قادر به پاسخ دادن به آن باشد. بازاریابی به‌طورکلی یعنی قانع کردن دیگران نسبت به ارزش بررسی داشتن محصول یا خدمت موردنظر شما و داشتن توانایی برای اتخاذ یک رویکرد مخالف و متضاد در برابر یک موضوع کمک می‌کند تا فرد قادر باشد یک موضوع را از تمام جنبه‌ها موردبررسی قرار دهد و در رابطه با آن فکر کند.

البته برای آن دسته از بازاریاب‌هایی که دارای تجربه بیشتری در این حوزه هستند، سؤال را به‌گونه‌ای دیگر مطرح می‌کنم و آن اینکه مثلاً می‌گویم برای فروش دستگاه‌های فروش خودکار نوشیدنی در دانشگاه‌ها یک کمپین بازاریابی و تبلیغات طراحی کند (و البته وی باید قادر باشد در عرض 5 دقیقه کلیت آن را تعیین کرده و به من ارائه کند). زمانی که پاسخ جامع در این رابطه به من ارائه کرد، سپس از وی می‌خواهم یک کمپین جذاب برای مخالفت با آن و کمک به عدم فروش آن ارائه کند. توانایی وی در بحث کردن و شکل دادن و دفاع از هر دو جنبه قضیه به‌خوبی می‌تواند شیوه تفکر بازاریاب را برای من مشخص کند.

  • بهزاد حسین عباسی
۲۷
ارديبهشت

مراحل تصمیم‌گیری مصرف‌کننده

9197685104
 بهزاد حسین عباسی

مشاور مدیریت بازاریابی و فروش 

سخنران مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی 

behzadabbasi.ir

فرایند تصمیم‌گیری مصرف‌کننده مسیری است که بر اساس آن مردم اطلاعاتی را جمع‌آوری کرده و مورد ارزیابی قرار می‌دهند و از بین کالاها، خدمات، سازمان‌ها، مردم، مکان‌ها و ایده‌های مختلف تصمیمی اتخاذ می‌کنند. این مسیر شامل فرایند نام‌برده شده و فاکتورهایی می‌شود که بر این فرایند تأثیرگذار است.

 

فرایند تصمیم‌گیری مصرف‌کننده از اصول اولیه بازاریابی است که شامل 5 مرحله اساسی می‌شود. فاکتورهایی که بر فرایند تصمیم‌گیری مصرف‌کننده اثرگذار است خصوصیات جمعیت‌شناسی، اجتماعی و روان‌شناختی مصرف‌کننده می‌باشند.

 

محرک: 

یک محرک نشانه یا اصرار مصمم به معنای تحریک کردن یک فرد به انجام یک کار است. یک محرک می‌تواند به‌صورت هر یک از این موارد خودش را نشان دهد: اجتماعی، تجاری، غیرتجاری یا فیزیکی.

یک مصرف‌کننده بالقوه ممکن است در برابر یکی یا تمامی این موارد از انواع محرک قرار بگیرد. اگر یک فرد به‌اندازه کافی در این رابطه تحریک‌شده باشد، وی وارد مرحله بعدی در فرایند تصمیم‌گیری مصرف‌کننده می‌شود.

 

آگاهی از مشکل: در طی دوره آگاهی از مشکل، مصرف‌کننده تشخیص می‌دهد که کالا، خدمت، سازمان، شخص یا ایده ممکن است یک مشکل در رابطه با یک کمبود علاقه‌ای که به آن توجه نشده است را رفع کند. برخی از مصرف‌کننده‌ها در برابر نشان دادن عکس‌العمل نسبت به علایق موردتوجه قرار نگرفته مردد هستند، چراکه همواره خطرات و ریسک‌هایی متوجه آن‌ها است و قضاوت کردن در رابطه با مزایای حاصل از آن‌ها ممکن است تا حدودی سخت باشد.

 

تصمیم‌گیری مصرف‌کننده

 

جستجوی اطلاعات: جستجوی اطلاعات شامل فهرست کردن موارد جایگزین است که مشکل موردنظر را حل می‌کنند و شامل مشخص کردن خصوصیات هر یک از آن‌ها هم می‌شود. جستجو می‌تواند به‌صورت داخلی را خارجی انجام بپذیرد. همچنان که میزان ریسک افزایش پیدا می‌کند، حجم اطلاعاتی که مورد جستجو قرار می‌گیرد هم افزایش پیدا می‌کند. زمانی که جستجو اطلاعات کامل شد، باید در این رابطه تصمیم بگیریم که آیا علاقه یا کمبود احساس شده که به آن توجهی نداشته‌ایم با هیچ‌یک از این جایگزین قابل‌رفع است یا خیر؟

 

ارزیابی موارد جایگزین: موارد جایگزین بر اساس معیارهای مصرف‌کننده و اهمیت نسبی این معیارها مورد ارزیابی و قضاوت قرار می‌گیرند. سپس رتبه‌بندی شده و از بین آن‌ها یک انتخاب انجام می‌پذیرد.

 

خرید: عمل خرید شامل تبادل پول یا قولی مبنی بر پرداخت برای یک محصول، یا حمایت از مالکیت یک کالای مشخص، عملکرد یک خدمت مشخص و مواردی ازاین‌دست می‌شود. تصمیم‌های خریدی که در این مرحله باقی می‌مانند، حول محور محل خرید، شرایط و در دسترس بودن آن‌ها قرار دارند.

اگر موارد فوق همگی قابل‌قبول باشند، مصرف‌کننده موردنظر اقدام به خرید می‌کند.

 

رفتار پس از خرید: پس‌ازاین مرحله، خریدار به‌دفعات درگیر رفتار پس از خرید می‌شود. خرید کردن یک‌قلم کالا ممکن است به خرید یک‌قلم کالای دیگر منجر شود. ارزیابی مجدد خرید زمانی اتفاق می‌افتد که خریدار یا مصرف‌کننده عملکرد موارد جایگزین انتخاب‌شده را برخلاف استانداردهای عملکرد ارزیابی کند. ناهماهنگی شناختی، موجب شک در این رابطه می‌شود که آیا تصمیم اتخاذشده درست صحیح بوده یا خیر، آیا می‌توان تبعات این تصمیم خرید را از طریق پیگیری، تضمین‌های ارائه‌شده و مواردی ازاین‌دست کاهش داد یا خیر؟

  • بهزاد حسین عباسی